فهرست مطالب
و
تاریخچهی خانوادگی کودک: ۸
بیوگرافی کلی کودک: ۸
تاریخچه پیش از تولد و حین تولد کودک: ۸
تاریخچه پس از تولد: ۹
رشد کودک از نظر روانی – حرکتی: ۹
رشد کودک از نظر گفتار و زبان: ۱۰
رشد ذهنی کودک: ۱۰
رشد مهارتهای خودیاری: ۱۰
رشد اجتماعی کودک: ۱۰
وضعیت اقتصادی- اجتماعی کودک: ۱۱
جو عاطفی خانواده: ۱۱
قسمت سوم (مشاهده کودک در موقعیتهای مختلف) : ۱۱
مشاهدهی وضعیت مدرسه: ۱۳
مشاهده امکانات آموزشی و وسایل کمک آموزشی: ۱۵
قسمت چهارم: مصاحبه ۱۶
مصاحبه با مشاور مدرسه: ۲۳
قسمت ششم: نتیجه گیری و پیشنهاد و راهکار یا انتقاد ۲۵
منابع: ۲۷
مقدمه: هدف انجام کار و اهمیت موضوع:
در ابتدای این گزارش نوشتن تعریفی جامع از کودکان استثنایی ضروری است. کودکان استثنایی کسانی هستند که به تعلیم و تربیت ویژه نیازمندند تا بتوانند از کل استعدادهایشان استفاده نمایند. آنها به این تعلیمات نیاز دارند چون اغلبشان به یک یا چند شیوه به شرح زیر متفاوتند. آنها ممکن است: عقب ماندهی ذهنی، ناتوان در یادگیری، آشفتگی هیجانی، ناتوانی جسی، اختلالات کلامی و زبانی آسیب دیداری یا شنیداری داشته باشند و یا حتی برخی از آنان بسیار سرآمد و با استعدادند. و اما تعلیم و تربیت ویژه به معنای آموزش اختصاصی است به گونهای که به پاسخگوی نیاز کودک باشد. این آموزش ممکن است شامل تجهیزات آموزشی و یا تکنیکهای ویژه تدریس باشد. متخصصان تعلیم و تربیت درباره ی کودکان عقب مانده، از کلماتی چون تعلیم پذیر و آموزش پذیر استفاده میکنند. افراد عقب مانده ذهنی تعلیم پذیر کسانیاند که هوشبر آنها میان ۷۵ تا ۷۰ و ۵۰ است و عقب ماندهی آموزش پذیر، کسانیاند که هوشبرشان میان ۲۵ تا ۵۰ است. متخصصان از این دو مقولهی تربیت پذیر و آموزش پذیری استفاده میکنند تا بتوانند نیازهای کودکان عقب مانده را توصیف کنند و یکی هم در برنامهریزی و تدوین برنامههای درسی از آن استفاده نمایند.
لازم به ذکر است که کودکان استثنایی خصوصیات مهمی دارند که عبارتند از: رفتاری و روان شناختی، شناختی و شخصیتی.
(که تمامی این موارد در کیسی که روی آن مطالعه کردم مفصل آمده است.)
کودکان استثنایی در مدارس و در پایههای مختلفی مشغول به تحصیلاند ولی کیس مورد نظر من در مدرسهی کودکان کم توان ذهنی و در پایه ابتدایی (دبستان) است، بنابراین کمی توضیح راجع به کودکان کم توان ذهنی ضروری است.
عقب ماندگی ذهنی را نمیتوان به صورت یک پدیده مطلق تعریف کرد، بلکه باید آن را در ابعاد مختلفی چون، روانشناسی، فیزیولوژی، تعلیم و تربیت و جامعهشناسی بررسی کرد.
حدود ۳% جمعیت یک جامعه را این افراد تشکیل می دهند بدین منظور باید به آن به عنوان یک مفصل اجتماعی و نه فردی توجه کرد.
هدف از نوشتن این گزارش، شناخت کودکان کم توان ذهی و دارای معلولیتهای جسمی حرکتی مخلتف، و بررسی بهداشت روانی خانواده آنها و آشنا شدن با واکنشهای والدین این کودکان است.
کودکان کم توان ذهنی علائم بالینی چون: تأخیر در راه رفتن، حرف زدن، عدم استقرار و سکون، عدم توانایی در انجام امور در حد سن خود و مانند آن دارند. همان طور که در سطور پیش گفته شد کودکان کم توان ذهنی را به دو دسته آموزش پذیر و تربیت پذیر تقسیم کردهاند که توضیحی در این باب ضروریست. کم توان ذهنی آموزش پذیره این کودکان ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعیت کم توانان ذهنی را تشکیل میدهند، به دلیل این که شناسایی و تشخیص این کودکان در سنین پایین مشکل است معمولاً آنها را در سنین مدرسه شناسایی میکنند، از لحاظ یادگیری نسبت به همسالان خود به طور بارزی عقباند، در تمام طول سالهای تحصیلی حداکثر میتوانندکلاسهای سوم، چهارم، پنجم ابتدایی پیش رفت داشته باشند. لذا اصطلاح آموزش پذیر به حداقل آموزش پذیری در زمینههای درسی، مهارتهای اجتماعی و شغلی اطلاق میشود. این کودکان در هر سنی که باشند از لحاظ هوش و سایر قوای ذهنی در حد کودکان ۸ تا ۱۰ ساله باقی میماند (کیس مورد نظر گزارش من هم جزء حین دسته است)
و اما کم توانان ذهنی تربیت پذیر ۱۰ تا ۲۰ درصد کل کم توانان را تشکیل میدهند و برخلاف آموزش پذیران به خاطر مشکلات کلینیکی و جسمانی از دوران نوزادی و طفولیت قابل شناساییاند و از همان ابتدا سر راهرفتن، حرف زدن، مهارتهای خود یاری ضعیف هستند، این کودکان در هر سنی که باشند در حد توانایی ذهنی کودکان ۶ ساله باقی میمانند.
همان طور که نوشته شد توضیحات بالا در خصوص کودکان کم توان ذهنی ضروری بود چون مدرسه مورد نظرمان دارای همین گونه کودکان است ولی کیس مورد نظر من، بیماری دیگری دارد که در قسمت بعدی بدان اشاره و مفصل توضیح داده میشود.
قسمت اول: اطلاعات کلی راجع به بیماری کودک:
نام بیماری کودک، کوتاهی شدید قد (نانیسم) است. کوتولگی (کوتاهی قد) هنگامی بروز میکند که هیپوفیز مادر به تولید مقدار کافی هورمون رشد در دوران کودکی نباشد، این مسئله باعث تأخیر در رشد میشود، تکامل جنسی نیز معمولاً به تأخیر میافتد، این اختلال نسبتاً نادر است و سوء تغذیه و بیماریهای مادر زادی قلب از علل شایع تر توقف رشد هستند، اگر کودک از میزان رشد پیشبینی شده در جدول راهنمایی رشد برخوردار نیست، پزشک علاوه بر بررسی علل شایعتر، میزان هورمون رشد خون کودک را اندازهگیری خواهد کرد. در صورت کشف زودرس میتوان کوتولگی هیپوفیزی را با تزریق هورمون رشد انسانی که توسط مهندسی زیستی تولید میشود، درمان کرد.
در این جا کمی توضیح درباره غده هیپوفیز ضروری است. این غده عضوی به اندازه یک انگشتانه است که در سمت زیر مغز قرار دارد، این غده، غده غالب خوانده شده است زیرا ترشحات آن فعالیت سایر غدد درون ریز را تنظیم میکند و همچنین باعث رشد و تکامل میشود. فعالیت غده هیپوفیز به نوبه خود توسط بخشی از مغز که هیپوتالاموس خوانده میشود، تنظیم میگردد. اکثر اختلالات غده هیپوفیز از تولید بسیار زیاد یا بسیار کم یکی از شش هورمون آن ناشی میشود. اختلالات غدهی هیپوفیز شامل غول پیکری، درشت انتهایی (آکرومگالی)، دیابت بی مزه است، که کوتولگی نیز از جمله این اختلالات است. هیپوفیز از جمله غدههای درون ریز بدن است که البته از مهمترین غدههای درون ریز بوده و از سه بخش پیشین، پیسین و میانی تشکیل شده است. هورمون رشد یا سوما تروتروپ جزء هورمونهای هیپوفیز پیشین است که در رشد و نحو استخوانها و به طور کلی در رشد بدن دخالت دارد. اگر هیپوفیز جانوری را در دوران رشد خراب کنند، رشد آن متوقف می شود و اگر به چنین جانور عصاره هیپوفیز تزریق شود، کمبود رشدگی جبران میشود. در صورتی که تزریق عصاره هیپوفیز مرتب ادامه یابد جانور از حد معمولی نیز بزرگتر می شود. مطالعات بعدی روشن کرد که اثر هیپوفیز از طریق تأثیر عصاره آن در شته استخوانهاست، اهمیت این تأثیر در دوران رشد بسیار زیاد است زیرا در این زمان استخوانسازی ادامه دارد. و اما باید گفت که کاهش شدید و یا افزایش شدید هورمون رشد سبب رشد غیرعادی میشود که کاهش شدید مقدار این هورمون در کودکی