دانلود پایان نامه پروژه رشته علوم تربیتی

دانلود پروژه رشته علوم تربیتی و پایان نامه ارشد علوم تربیتی

دانلود پایان نامه پروژه رشته علوم تربیتی

دانلود پروژه رشته علوم تربیتی و پایان نامه ارشد علوم تربیتی

احترام معلم و دانش آموز

مقاله احترام معلم و دانش آموز

دانلود مقاله درمورد احترام معلم و دانش آموز

تحقیق درباره رشته روانشناسی
مقاله درباره احترام معلم و دانش آموز
چرا دانش‌آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند؟

فهرست

مقدمه
چرا دانش‌آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند؟ 
ارزش‌ها در جامعه کمرنگ شده‌اند
تعلیم، شغل معلمان قلمداد شده است
نظام آموزشی در برخورد با بی‌احترامی جدی نبوده است
خانواده‌ها در آموزش ارزش‌ها کم‌کاری می‌کنند
تغییرات جهانی، فرهنگ‌های بومی را تهدید و تحقیر می‌کند
امروزه معلمان تنها منبع برای کسب دانش نیستند
فرهنگ‌های دیگر بر ما تأثیر گذاشته است
بین نهادهای مختلف تربیتی همخوانی وجود ندارد
ارزش‌ها در مدرسه آموزش داده نمی‌شوند
شأن و جایگاه معلمی برای دانش‌اموزان تبیین نشده است
بعضی از معلمان با روش‌های تربیتی آشنا نیستند
بعضی افراد شایسته معلمی نیستند
وضع مالی معلمان خوب نیست
احترام ناشی از ترس از بین رفته است
بعضی از معلمان شأن معلمی را حفظ نمی‌کنند
بسیاری از معلمان عمل به علم را فراموش کرده‌اند
رسانه‌های جمعی به معلمان نپرداخته‌اند
چه باید کرد؟
الف) خانواده
ب) مدرسه
. آموزش مستقیم
آموزش مفاهیم و مصداق‌ها
آموزش ارزش‌ها به صورت ناخواسته
نوع برخورد و ارتباط در کلاس
ج) معلمان
د) جامعه
هـ) هماهنگی بین همه نهادها
فهرست منابع
مقدمه:
لغت‌نامه «دهخدا»، «احترام» را حرمت داشتن، بزرگ داشتن، بزرگداشت و پاسداشت معنی می‌کند و برای «حرمت» معانی منزلت، قدر، بزرگی، مرتبت و عظمت را بر می‌شمارد.
بدین ترتیب می‌توان احترام گذاشتن را به معنی بزرگ‌داشتن، قدر و منزلت و مرتبت و عظمت قائل شدن و پاس داشتن دانست.
انسان‌ها بدون توجه به اینکه در چه جامعه‌ای زندگی می‌کنند، از چه فرهنگ و تمدنی برخوردارند و دارای چه دین و مذهبی‌اند، افراد و اشیایی دارند که برای آن‌ها احترام قائل‌اند. تعیین این که انسان‌ها به چه چیزها و اشخاصی احترام می‌گذارند و برای چه چیزی احترام قائل نیستند، بسیار سخت و دشوار است، زیرا دیدگاه هر فرد درباره جهان و هستی و اهمیت و اعتباری که برای چیزهای مختلف قائل است موجب می‌شود که او برای اموری احترام قائل شده، اموری دیگر را بدون بزرگداشت و احترام رها کند.
سؤالی که در این جا مطرح می‌شود این است که به رغم ارزش و اعتباری که اسلام برای معلمی قائل شده و توصیه‌هایی که برای احترام و اکرام به او مطرح کرده است، چرا روز به روز از میزان احترام دانش‌آموزان نسبت به معلمان کاسته می‌شود؟‌
برای پاسخگویی به این سؤال که موضوع این مقاله است، ابتدا دلایل کم شدن احترام دانش‌آموزان به معلمان را بر شمرده و سپس راه‌کارهایی برای جلوگیری از این مسئله یا کاهش آن ارائه داده‌ایم.
چرا دانش‌آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند؟
سؤالی که در این جا مطرح می‌شود این است که به رغم همه ارزش و اعتباری که اسلام برای علم و معلم قائل است، چرا از احترامی که دانش‌آموزان به معلم می‌گذاشته‌اند کم شده و روز به روز این احترام و اکرام کمرنگ‌تر می‌شود؟ دلایل این کم‌توجهی فراوان است که در ذیل به بعضی از آن‌ها اشاره خواهیم داشت.
۱٫ ارزش‌ها در جامعه کمرنگ شده‌اند:‌
اگر چه جامعه امروز ایران ظاهراً جامعه‌ای مذهبی است، اما ارزش و اعتبار بسیاری از فضیلت‌های اخلاقی در آن، به ویژه در میان جوانان و نوجوانان، کمرنگ شده است. دلایل این امر فراوان‌اند، اما از آن جا که بر شمردن آن‌ها بحث اصلی این نوشته را به انحراف خواهد کشاند، فقط به نتایج این موضوع اشاره می‌کنیم.
آن چه مسلم است این است که امروزه جوانان بسیاری از ارزش‌ها را نادیده گرفته، کسانی را که به رعایت‌ آن‌ها می‌پردازند مورد تمسخر و ریشخند قرار می‌دهند. به عنوان مثال زمانی سلام کردن و احترام گذاشتن به بزرگ‌ترها ارزش به شمار می‌آمد، ولی حالا دانش‌آموزانی که این ارزش‌ها را رعایت می‌کنند، توسط دوستانشان متهم به خود شیرین کردن، توسری خور بودن و … می‌شوند. به عبارت دیگر، امروزه احترام به معلم در بین بسیاری از دانش‌آموزان امری بیهوده، کم‌ارزش و کار دانش‌آموزان چاپلوس و خود شیرین‌کن است.
۲٫ تعلیم، شغل معلمان قلمداد شده است:‌
پیش‌ترها رعایت ادب و حفظ حرمت کلاس و معلم ارزشی بالاتر داشت، اما در حال حاضر رعایت اصول اولیه ادب اجتماعی در مدارس جایگاهی ندارد و دانش‌آموزان نگاهی ابزاری به معلم دارند. آنان دلیلی برای احترام گذاشتن به معلم پیدا نمی‌کنند.
به نظر آنان معلمان افرادی‌اند که پول می‌گیرند تا مطالب کتاب را به آن‌ها یاد بدهند و وظیفه دارند در هر شرایطی این کار را انجام دهند، بنابراین احترام قائل شدن برای آن‌ها معنی ندارد. به بیان دیگر آن‌ها معتقدند وقتی کسی پولی می‌گیرد تا کارش را انجام دهد، احترام گذاشتن به او و تکریم و تعظیم او کاری بی معنی و بی فایده است.
۳٫ نظام آموزشی در برخورد با بی‌احترامی جدی نبوده است:
از آن جا که سیستم آموزشی کشور برنامه خاصی برای برخورد با دانش‌آموزانی که نسبت به معلمان بی‌احترامی کنند، ندارند، دانش‌آموزان گستاخ و بی‌انضباطی که به معلمان بی‌احترامی کرده، حرمت آنان را حفظ نمی‌کنند، به درستی متنبه نشده، به بی‌احترامی‌های خود ادامه می‌دهند.
به عبارت دیگر، سیستم تربیتی مدرسه و نظام آموزشی با دانش‌آموزانی که احترام معلمان را نگه نمی‌دارند برخورد جدی و مؤثر ندارد و به همین دلیل زمینه برای بی‌احترامی فراهم و مساعد است. برای مثال، دانش‌آموزانی که به سبب بی‌احترامی و معلم از کلاس درس اخراج می‌شود، پس از مدت کوتاهی بدون برخورد انضباطی جدی و تأثیرگذار دوباره به کلاس درس می‌آید.
۴٫ خانواده‌ها در آموزش ارزش‌ها کم‌کاری می‌کنند:
کودک آیینه تمام‌نمای خانواده خویش است که هر خوبی و بدی و هر چه آن را که در آن جا می‌بیند و می‌شنود، در خود منعکس می‌سازد. از این رو کوشش مادران و پدران در پرورش صحیح فرزندان از بزرگ‌ترین کارهاست.
پرورش اخلاقی، تنها در مدرسه‌ها صورت نمی‌گیرد، بلکه باید با کودک از روز زبان گشودن و گفتار فهمیدن به تمرین پرداخت. پیداست که نخست از کسانی انجام این وظیفه را می‌خواهیم که با کودک زندگی می‌کنند و پیوسته با اویند. آنان با کردار، گفتار و روش خود در کودک اثر می‌گذارند. (شبلی، ۱۳۶۱، ص ۱۷۳) بنابراین آموزش رعایت ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی باید از خانواده‌ها شروع شود و در مدرسه ادامه یابد. ولی متأسفانه بسیاری از والدین این ارزش‌ها را نادیده می‌گیرند و آموزش‌های کافی را به فرزندانشان نمی‌دهند.
به سخن دیگر، پایه آموزش اصول تربیتی و رفتارهای مناسب اجتماعی در خانواده نهاده می‌شود. اما متأسفانه در فضای فرزند سالارانه‌ای که وجود دارد، فرزندان با ادب اجتماعی آشنا نمی‌شوند و نه تنها این اصول را در خانه رعایت نمی‌کنند، بلکه در مدرسه نیز به آن توجهی ندارند. (اینترنت) یکی از این آداب، احترام به معلم است.
علاوه بر این، از آن جا که در بسیاری از خانواده‌های امروزی فرزندسالاری حکمفرماست، بسیاری از والدین در برخوردهایی که بین معلمان و فرزندانشان پیش می‌آید، بدون توجه به حقیقت، جانب فرزندانشان را می‌گیرند. این امر که معمولاً با توهین و بی‌احترامی به معلم همراه است، دیوار کوتاه و نازک احترام میان دانش‌آموزان و معلمان را فرو ریخته، آنان را طلبکار معلمان جلوه خواهد داد. بدیهی است این گونه تربیت، کم‌رنگ شدن احترام به معلم را به همراه خواهد داشت.
۵٫ تغییرات جهانی، فرهنگ‌های بومی را تهدید و تحقیر می‌کند:
جهان در هزاره سوم با شتابی تصاعدی شاهد شکل‌گیری تحولات و دگرگونی‌های عمیق در بسیاری از ابعاد است. این نو شدن تنها در ابزار و روش نیست، بلکه اندیشه و نگرش انسان به خود و جهان اطراف نیز متحول می‌شود. ماهیت انسان به خود و جهان اطراف نیز متحول می‌شود. ماهیت پیچیده و سرعت تحولات جهانی به گونه‌ای است که شتاب فزاینده این نو شدن با دهه‌های قبل قابل قیاس نیست. این شتاب تصاعدی نه در تغییرات ابزاری و فناوری که حتی در ماهیت انسانی نیز رخ می‌دهد و این تغییر سبب پیدایی تحولات تازه در نظام تعلیم و تربیت می‌شود. (جعفری، ۱۳۸۲، ص۲۲)
امروزه در بسیاری از نقاط جهان، جوانان علیه جوامع سنتی در حال شورش‌اند و از همه نظر خود را از فرهنگ سنتی دور می‌دارند، مثلاً با پوشیدن لباس‌های عجیب و غریب و شنیدن موسیقی خاص خود مشکل بزرگی در آموزش و پرورش پدید می‌آورند. آن‌ها خواستار دگرگونی عمیق در همه شئون زندگی‌اند. (یارمحمدیان، ۱۳۸۲، ص۳۰)
تأثیر این فرآیند را در بسیاری از رفتارهای دانش‌آموزان می‌توان مشاهده کرد. بعضی از دانش‌آموزان ایرانی نیز به فرهنگ بومی و اسلامی خویش به دیده تحقیر نگریسته، از پاسداش بسیاری از ارزش‌های آن، از جمله احترام گذاشتن به معلمان، سرباز می‌زنند.
۶٫ امروزه معلمان تنها منبع برای کسب دانش نیستند:
در حال حاضر بخش عظیمی از افراد بشر از طریق برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی و نیز سایر دستگاه‌ها و رسانه‌های اطلاع‌رسانی که در دسترس دارند، به کسب معلومات پرداخته، عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌گیرند؛ این در حالی است که در گذشته معلمان تنها منبع کسب علم و دانش بودند. دانش‌آموزان نیز در پرتو وسایل ارتباطی مثل ماهواره، کامپیوتر و اینترنت در اسرع وقت می‌توانند از دقیق‌ترین مسائل علمی آگاه شوند.
به علت وقوع این انقلاب در ارتباطات و فناوری‌های جدید، جوانان به شدت تأثیر پذیرفته، ارزش‌های جدیدی را درک می‌کنند و ارزش‌های سنتی و هنجارهای قدیمی در صورتی که نتوانند با ابزارها و روش‌های جدید و عقلانی به نسل جدید انتقال پیدا کنند، کارایی خود را از دست خواهند داد.
به عبارت دیگر، امروزه دانش‌آمزوان با وسایلی رو به رویند که در بعضی موارد اطلاعات و دانش بیشتری نسبت به معلم در اختیار آنان قرار می‌دهند. این دگرگونی و زندگی ماشینی باعث شده است که معلم ارزش و والایی خود را تا حدودی از دست داده، از احترام و ارزش او کاسته شود.
۷٫ فرهنگ‌های دیگر بر ما تأثیر گذاشته است:
پیشرفت سریع و حیرت‌انگیز تمدن صنعتی اروپا و توسعه بی‌نظیر میدان فعالیت علوم طبیعی در غرب با همه فوایدی که در زمینه‌های مادی برای انسان‌ها در بر داشت، متضمن پاره‌ای از ثمرات تلخ معنوی و انحراف فکری نیز بود. (قربانی، ص ۳۵) جدا شدان دین از علم باعث شد که علم مطلقاً در خدمت مادیات قرار بگیرد و برنامه‌های آموزش و پرورش غربی و شرقی بر اساس سودجویی و رسیدن به نیازها و لذایذ جسمی و دنیوی پی‌ریزی شود؛ و اگر هم در این جوامع تربیت اخلاقی مطرح می‌شود، اخلاقی است که هدفش منافع زودگذر دنیوی است. (صانعی، ۱۳۷۸، ص۳۷۵) این دیدگاه بر فرهنگ ما هم تأثیر گذاشت. رد پای این فرهنگ در جامعه ما باعث شد که ارزش و اعتبار معلم کاسته شده، احترام و تکریم او در بعضی از جاها به فراموشی سپرده شود.
۸٫ بین نهادهای مختلف تربیتی همخوانی وجود ندارد:
مسئولیت آموزش ارزش‌ها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه، یعنی خانواده، مدرسه و نهادهای گوناگون اجتماعی مانند نهادهای سیاسی، اداری و تبلیغی است و ضروری است اهداف و فعالیت‌های این نیروهای تربیتی با یکدیگر هماهنگ باشد تا فعالیت نهادهای اجتماعی در تقابل یا تضاد با فعالیت‌های مدارس قرار نگیرد. (مجموعه مقالات تربیت اسلامی، ۱۳۷۹، ص ۱۲۲)
تجربه نشان داده است که واگذاری آموزش ارزش‌ها به خانواده یا مساجد به تنهایی نتیجه مطلوب را به بار نمی‌آورد و از آن جا که مرجع و اساس رفتار دانش‌آموز، معلم، همسالان، پدر و مادر و سایر افراد خانواده، مدرسه و جامعه‌اند، بنابر ارزش‌ها باید توسط همه این نهادها آموزش داده شود تا عدم هماهنگی و همخوانی بین آنها، دوگانگی، تشکیک، تعارض و تضاد را در بین دانش‌آموزان ایجاد نکند. هماهنگی و همسویی عوامل اثرگذار در پرورش دانش‌آموزان بسیار مهم و تعیین‌کننده است.
۹٫ ارزش‌ها در مدرسه آموزش داده نمی‌شوند:
فقط والدین نیستند که تحت تأثیر فرهنگ فرزند سالاری، دانش‌آموزان را به خود رها کرده و دست از آموزش ارزش‌ها و اخلاق به آن‌ها کشیده‌اند، بلکه مدارس امروزی نیز بیشتر از هر چیز به آموزش علوم، فنون و مفاهیم پرداخته‌ و در بسیاری از موارد آموزش ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و … در آن‌ها نادیده گرفته شده و با کم‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفته است. همین امر سبب شده که دانش‌آموزان به ارزش‌ها، از جمله احترام به معلم بی‌توجه باشند. این در حالی است که در زمان‌های قدیم آموزش کتاب‌های اخلاق و آداب اجتماعی از مهمترین و اصلی‌ترین مقولات آموزشی محسوب می‌شدند.
حقیقت این است که نظام‌های تربیتی در دو سطح جهانی و محلی به میزان گسترده‌ای تعلیم ارزش‌ها را نادیده انگاشته و تلاش خود را معطوف به آموزش‌های شناختی، ابزاری و مهارت‌های فنی کرده‌اند.
مراد از شناخت‌های ابزاری دانستنی‌هایی است که دانش‌آموزان را در راه کسب درآمد یاری می‌کند. اما تربیت ضمیر و روح انسان که ارزش‌ها هسته اصلی آن را تشکیل می‌دهند، چنان نادیده انگاشته شده‌اند که گویی تعلیم ارزش‌ها در ثانوی و فرعی است یا به عهده نهادهای دیگر مانند خانواده یا مساجد یا کلیساهاست. (همان، ص ۱۲۷)
به عبارت دیگر، امروزه تعلیم و تربیت عملاً به آمادگی برای امتحانات و به تقویت ساده حافظه بدل شده است. بدیهی است دست پروردگان این نظام آموزشی که از اخلاق و فضائل اخلاقی بهره‌ای نبرده‌اند، ارزش و احترام قابل توجهی برای معلم قائل نیستند. به قول ایرج‌میرزا از آن جا که معلمان قدر معلم دانستن و احترام به او را به دانش‌آموزان آموزش نداده‌اند، اکنون با بی‌مهری و بی‌احترامی آنان مواجه‌اند.
گفت استاد: مبر درس از یاد
یاد باد آن چه به من گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود
که به تعلیم من اِستاد اُستاد
هر چه دانست آموخت مرا
غیر یک نکته که ناگفته نهاد
قدر اُستاد نکو دانستن
حیف! استاد به من یاد نداد
گر که مرده است روانش پر نور
ور که زنده است خدا یارش باد
هر چند شاعر در این شعر تا حدودی به تواضع معلم هم اشاره دارد، اما آن چه مهم است این است که معلمان این امر را نادیده گرفته‌اند.
۱۰٫ شأن و جایگاه معلمی برای دانش‌اموزان تبیین نشده است:
همان‌گونه که می‌دانیم علت توجه بیش از اندازه اسلام به احترام و تکریم معلم، ارزش و اعتباری است که برای علم و فواید آن قائل است. متأسفانه ارزش و جایگاه علم، عالم و معلمی در هیچ جای نظام آموزشی به دانش‌آموزان تعلیم داده نمی‌شود.
بدیهی است اگر دانش‌آموزان با فلسفه احترام به معلم و تکریم او آشنایی داشته، از دلایل آن آگاه نباشند، با رغبت و تمایل بیشتری به این امر می‌پردازند. اما با کمال تأسف در هیج دوره آموزشی مقام معلم، اهمیت و اعتبار آن به خوبی و به طریق علمی همراه با فلسفه‌ و بایدها و نبایدهای آن برای دانش‌آموزان تشریح نشده است تا آنان با پی بردن به اهمیت و اعتبار معلم در احترام و تکریم او کوشا باشند. علاوه بر این از آن جا که به علت سیاست‌های اشتباه و نادرست فرهنگی، سیاسی و اقتصادی امروزه ارزش پول، دارایی و ثروت از علم و دانش بیشتر شده است، دانش‌آموزان تمایل چندانی به علم و دانش و صاحبان آن ندارند.