بررسی علل اجتماعی کودک آزاری
چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی علل اجتماعی و روانی کودک آزاری (مورد مطالعه اورژانس اجتماعی هاجر) میپردازد و تلاش شده است که با مطالعه بر روی والدین این موضوع بررسی گردد. تعداد ۱۰۰ نفر از والدین به طور تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه خودساختهای به آنها داده شد تا به تکمیل آن بپردازند. نتایج بدست آمده از پرسشنامهها توسط جداول آماری مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
فهرست مطالب
فصل اول: چارچوب تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
موضوع تحقیق
اهمیت تحقیق
پرسشهای تحقیق
فرضیه تحقیق
ادبیات تحقیق
فصل دوم: پیشینه تحقیق
تاریخچه کودک آزاری
نظریههای مربوط به کودک آزاری
تعاریف کودک آزاری از دیدگاههای مختلف
علائم کودکآزاری
نمونهای از کودکان آزاردیده
نمونهای از کودک آزاران
علل کودک آزاری
اسلام و تنبیه کودک
انواع تنبیه در نظام اسلام
خصوصیات خانواده ها و والدین کودک آزار
شخصیت والدین کودک آزار
کودکآزاری از بعد روانی ـ فرهنگی
جنگ و کودکآزاری
کودکآزاری در عصر جدید
کودکآزاری در جهان
موقعیت کودک ایرانی
ویژگیهای کودکآزاری در ایران
گستردگی کودکآزاری در ایران
قوانین ایران
قوانین کودکآزاری در سایر کشورها
پیمان حقوق کودک
فصل سوم: روش تحقیق
جامعه آماری
نمونه مورد مطالعه
ابزار سنجش و اعتبار و روایی آن
روش گردآوری داده ها
فصل چهارم: یافته های تحقیق
توصیف داده ها
تحلیل داده ها
پردازش و تحلیل داده ها
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
نتیجهگیری
محدودیتهای پژوهش
پیشنهادها
منابع
ضمائم
مقدمه:
انسان از لحظه انعقاد نطفه تا زمان تولد و نیز در دوران زندگی تا زمان مرگ تحت تأثیر عوامل متعددی است که هر کدام به نحوی در خصایص زیستی، شخصیتی و هم اخلاق و رفتارش مؤثرند. اینکه کودکی دچار اختلال باشد و یا آنچنان که باید از سلامت جسمی یا روانی مناسبی برخوردار نباشد بنا به دلایل متعددی است که برخی از آنها قابل پیش بینی و پیشگیری هستند. سنگ زیربنای هر جامعهای خانواده است در صورتی که در یک جامعه، خانواده از محبت و سلامت برخوردار باشد و بتواند انسانهای شایسته و صالحی تحویل جامعه دهد، آن جامعه از سلامت کافی برخوردار خواهد بود و به نحو صحیح می تواند در راستای توسعه گام بردارد. کانون اصلی زندگی و پرورش هر فردی خانواده است. اگر انسان در خانواده ای با اخلاق والای انسانی و اجتماعی تربیت شود، قطعاً بیشتر به حال خود و اجتماع مفید خواهد بود و به تعبیری می توان گفت که جامعه سالم در گرو داشتن خانوادههای سالم است.
سلامت خانواده در این است که بتواند انسانهایی سالم از نظر جسمی، فکری و اجتماعی تحویل جامعه دهد. سلامت جسمی در گرو تغذیه و حفاظت صحیح از پیش از تولد تا بزرگسالی است. سلامت فکری مستلزم نظارت، همدلی و همفکری والدین نسبت به عملکرد و خواستههای فرزندانشان است و سلامت اجتماعی نیز مربوط به نظارت والدین بر حضور فرزندان در صحنههای اجتماعی و چگونگی توانمند کردن آنها نسبت به مسائل و پدیده های اجتماعی است. مطالعات نشان داده است که در اکثر بی بندوباریها، سرکشیها و انحرافات اجتماعی به تربیت اولیه و کودکی شخص برمیگردد. اگر انسان در زمان کودکی مورد پرخاشگری، بیاعتنایی، توهین و سایر تنگناها قرار گیرد، در جامعه فردی پرخاشگر و قانون شکن خواهد شد. بسیاری از خانواده ها و والدین نمی دانند پرخاشگری چیست وقتی تنبیه بدنی کودک را کودکآزاری نمی دانند و آن را برای تربیت صحیح فرزندان لازم هم می دانند، و نمی دانند که تا چه حد در امر سعادت یا بدبختی فرزندان خود سهیماند و مشکلات فرزندان، تا چه حد مربوط به آنان است.
برخی معتقدند که بدون تنبیه هیچگونه تربیتی نمیتواند امکانپذیر باشد. امروزه دیگر به کمتر کسی این امر پوشیده مانده است که اعمال قدرت از طریق تنبیه کردن، مخصوصاً اگر تکرار و تداوم یابد به ضرب و جرح منجر می شود و خواه ناخواه کودک را دچار عارضههای روحی ـ روانی می کند و یا در مواردی او را به موجودی رنجور و ناتوان مبدل می سازد و به سراشیبی خودآزاری و یا دیگرآزاری و بیبندوباری و بسیاری از مشکلات روانپریشی دیگر سوق می دهد.
بیان مسئله
کودکآزاری به سه دسته تقسیم می شود:
۱- کودکآزاری جسمانی
۲- کودکآزاری جنسی
۳- بیتوجهی نسبت به کودک
مخفیترین نوع استفاده از کودکان،سوءاستفاده جنسی است که بخاطر طبیعت پنهانی این عمل کمتر آشکار می شود که ممکن است توسط هر فردی انجام پذیرد. مانند افراد فامیل و محرم تحت عنوان زنا با محارم یا توسط منحرفین جنسی (بچهباز) یا اشخاص دیگر. در اینجا منظور ما از کودکآزاری جسمانی این است که کودک یک بار یا به دفعات متعدد مورد ضرب و شتم و آزار و شکنجه عمدی افراد بالغی که مسئولیت آنها را بر عهده دارند، قرار گیرد. در این دسته علاوه بر آزار جسمانی،محرومیت از خوراک و پوشاک نبود توجه و مراقبت، نبود سرپناه و محرومیت از محبت و عاطفه به طور عمد نیز مطرح است.
این دسته در تمام گروههای سنی و نژادی و سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و در هر دو جنس دختر و پسر دیده می شود. که البته به نظر می رسد براساس تحقیقات انجام شده دختران بیش از پسران مورد کودکآزاری قرار می گیرند (باغبان، ۱۳۸۶ : ۱۰).
خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی قدمتی به اندازه نوع بشر دارد و در طول تاریخ دارای تحولات و فراز و نشیبهایی بوده است. هر چه به عصر جدید نزدیک می شویم، تکامل خانواده را بیشتر شاهد هستیم. قبل از دوره صنعتی چند نسل از افراد با یکدیگر زندگی می کردند و تنوع اقتصادی آنقدر وجود نداشت. افراد در میان خانواده پرورش مییافتند.
روش آموزش و پرورش نه تنها در جوامع مختلف دنیا کاملاً متفاوت است بلکه در یک کشور و یا در جامعه شهری و روستایی نیز تفاوت دارد. پس می توان گفت هر فرد مخلوطی است از محیط اجتماعی و پرورش خود، و اختلاف افراد ناشیاز تفاوت کاربرد روشهای تربیتی است. پس می توان نتیجه گرفت که اختلاف زیادی در چگونگی آموزش و پرورش افراد دیده می شود، که ناشی از نوع طبقه، نوع فرهنگ رایج و عامی ، جمعیت و همچنین خصوصیات شخصیتی افراد است. والدین نقش اساسی در تربیت کودکان دارند. والدینی که از لحاظ شخصیتی مشکل دارند، در تربیت فرزندان خود نیز دچار مشکل میشوند و ناچار از شیوههای تربیتی استفاده می کنند که در انتها به ضرب و جرح و کودکآزاری منجر می شود و مقصر اصلی در این پدیده فرزندان میدانند.