مقاله درباره اشتغال رنان در اجتماع و جامعه
فهرست مطالب :
فصل اول
اشتغال زنان در جامعه ۲
تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقشها ۴
تفاوتهای تکوینی زن و مرد ۶
دستگاه تولید مثل ۶
هورمونها ۷
مغز و اعصاب ۸
تفاوتهای روانی ۹
تفاوتهای تشریعی ۱۴
اداره مالی خانواده ۱۵
پیامدهای اشتغال زنان ۱۹
تحمیلی طاقت فرسا بر زنان ۱۹
اذیت و آزار جنسی زنان در محیط کار ۱۹
سست شدن کانون خانواده ۲۰
اشتغال زنان و مسئله بیکاری ۲۱
فصل دوم
زن، اجتماع، اشتغال و پیامدهای آن ۲۶
دوران پدرسالاری ۲۶
زن در ایران ۲۷
اشتغال اولین مطالبه زنان ۲۸
مشارکت زنان در توسعه ۲۹
بیمهری به نهاد خانواده ۳۰
مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان ۳۲
مزایا و معایب اشتغال زنان ۳۳
جان کلام ۳۴
فصل سوم
موانع و مشکلات مشارکت زنان در اجتماع ۳۷
موانع درون زا ۳۸
ساختار جنسی زنان ۳۸
موانع ناشی از وظایف ویژه زنان ۳۹
موانع برونزا ۴۰
فرهنگ و باورهای عمومی ۴۰
ارزشهای شایع ۴۲
عدم تخصص و سواد ۴۳
باورها و برداشتهای دینی ۴۵
عدم خودباوری و اعتماد به نفس ۴۶
مردسالاری ۴۶
نتیجه گیری ۴۸
منابع ۴۹
زن، اجتماع، اشتغال و پیامدهای آن
آنتروپولوژی (انسانیشناسی) کار زنان به گونه بایسته تاکنون در کشور ما مورد پژوهش قرار نگرفته است. آنچه که از چهرههای اساطیری زنان در کشور ما به جا مانده حکایت از سازندگی و نقش فعال آنان در عرصه تولید خلاق تا قبل از نظام بردهداری دارد. زنان در مشارکت اجتماعی قبل از بردهداری جهت رهایی از سلطه طبیعت بر انسان در تقسیم کاری برابر به خلق ابزارها پرداختند، در این راستا بخش عمدهای از کارهای تخصصی و ظریف که مستلزم ابتکار و عقلانیت بود به عهده آنان واگذار شد. به همین دلیل نیز “مادر تباری”در نظام کلان خانواده ارزش مسلط محسوب میشد. لیکن “قدرت”بهعنوان هنجاری که در مقابله با نیروهای طبیعی از قوای فیزیولوژیک سرچشمه میگرفت به تدریج زنان را همزمان با تصاحب ابزارهای تولید به حاشیه راند تا جایی که آنان خود بخشی از ابزار محسوب شدند و این مقارن با زمانی بود که دوران بردگی آغاز شد. پایین بودن نرخ جمعیت و به تبع آن کمبود نیروی کار، زنان را به عرصه استثمار جسمی کشانید که با انحصار آب، زمین و محصولات از خودبیگانگی انسان بر انسان از یکسو و سلطه فرهنگ بر زن از سوی دیگر به ستم مضاعف منجر گردید. بدینسان اراده زن در انتخاب محدود و محصور شده و او از مشارکت در عرصه تولید خلاق اجتماعی محروم گردید.
● دوران پدرسالاری
در دوران “پدرسالاری”- که در نظامهای بسته و با فرهنگ روستایی نگرش مسلط محسوب میشود- خصلت انحصارگرایانه در بخش فوقانی هرم طبقاتی، زنان را بسان کارخانه تولید انسان انگاشته و جهت تولید نسلی قوی، زیبا و برتر خیل عظیم آنان را گلچین و به کاخها گسیل داشت و به هنگام مرگ، آنان را دسته جمعی در گور دفن یا به قعر دریا و رودخانهها میافکند.
محرومیتهای حسی، زمینههای تعامل اجتماعی را محدود کرده و منجر به بروز رفتارهای هیجانی ناخواستهای شد که بعدها زن بهعنوان “جنس فراموش شده”، ضعیف و فاقد عقل معاش نامیده شد. لیکن با رشد و توسعه صنعت، حضور زنان در کسب مهارتها و تخصصهای علمی در روند تولید انبوه و ضعیف بهعنوان نیروی کار فکری و جسمی تثبیت شد.
● زن در ایران
در کشور ما نقش زن در تولید خلاق اجتماعی حدود یک قرن سابقه دارد که همگام با مشارکت آنان در انقلاب مشروطه و پشتیبانی از متمم قانون اساسی به تدریج آغاز و در اولین گام جهت اشتغال به فرهنگ و مدرنیسم با توجه به ویژگیهای ملی و دینی رویکردی جدی داشت. احداث مدارس و نشریات و حرفه معلمی و روزنامهنگاری و کحالی (چشمپزشکی) زمینه را برای گامهای بعدی اشتغال آماده نمود. بررسی نشریات بعد از انقلاب مشروطه نشانگر شکلگیری هویت زنان در مشارکتهای اجتماعی است.
کندی تکامل اجتماعی و رکود در قشربندی طبقات اجتماعی (بررسی علل آن خود مقولهای جداگانه است) تا سال ۱۳۴۱ به محدودیت دسترسی زنان به اشتغال دامن زد. لیکن پس از رفرم ناموزون سال ۴۱ و متعاقب آنافزایش درآمد ملی به خاطر افزایش قیمت نفت، نقش موثری در گسترش کارگاههای تولیدی و کسب تخصصهای پیچیده برای زنان به وجود آمد و به رشد مشارکت زنان منجر شد.
پس از انقلاب، در دهه اول،سیاست اقتصادی دولت و وقوع جنگ تحمیلی به دلیل وجود دو سیستم متمرکز و موازی (دولت و نهادهای عمومی مستقل)، امکان توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال وجود نداشت، لیکن پس از جنگ به رغم کمبود متخصص به خاطر مهاجرت بخشی از کارشناسان اعم از مرد و زن به کشورهای صنعتی، رویکرد به تربیت کادرهای متخصص در دو برنامه کلان، اشتغال زنان را تسهیل نمود تا جایی که ۳۰ درصد جمعیت فعال کشور را دربرگرفت (این میزان در کشورهای صنعتی حدود ۴۲ درصد میباشد…) بررسی شاخصهای رشد جمعیت فعال کشور از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۵ مبین آن است که به رغم افزایش جمعیت به میزان صددرصد و مهاجرت نیمی از روستاییان به شهرها میزان بیکاری زنان ۱۳ درصد است.
● اشتغال اولین مطالبه زنان
در کشور ما طبق بررسی که بر روی مطالبات زنان انجام گرفته است، اشتغال بهعنوان اولین مطالبه زنان مطرح شده است. یافتهها نشان دهنده اشتراک این مطالبه در همه لایهها و اقشار بوده است. ورود خیل عظیم جوانان به بازار کار در سالهای اخیر و رشد ناکافی فرصتهای شغلی موجب شده است که نرخ بیکاری این گروه به صورت مضاعف افزایش یابد. عدم تعادل جنسیتی نرخ بیکاری، در بین جوانان نیز مشهود است. تحقیقات نشان داده است که در سالهای آینده تعداد کثیری از دختران فرصت ازدواج نخواهند داشت. نرخ طلاق نیز رو به افزایش است و این امر بر تعداد خانوارهای زن سرپرست خواهد افزود. این خانوارها با احتمال بیشتری زیر خط فقر قرار میگیرند وانواع آسیبهای اجتماعی، زندگی آنها و افراد تحت سرپرستی آنان را تهدید میکند که همه این عوامل در کنار بالا رفتن سطح تحصیلات دختران، بر تقاضا و ضرورت اشتغال زنان میافزاید. با توجه به ساختار سنی جمعیت و افزایش تاریخی نرخ مشارکت زنان، عدم توجه به ویژگیها و تغییر و تحولاتی که در بازار کار در حال روی دادن است، میتواند منجر به رشد قابلتوجه نرخ بیکاری زنان و جوانان گردد که علاوه بر هدر رفتن بخش عمدهای از سرمایه انسانی کشور و دور شدن از توسعه متوازن و پایدار، موجب تشدید دوگانگی و پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چون طلاق، اعتیاد، فساد، انواع جرم و جنایت و… در جامعه خواهد شد. بنابراین برای جلوگیری از ایجاد بحران و بویژه مقابله با از بین رفتن فرصتها، برنامهریزی نیروی انسانی بویژه برنامهریزی بازار کار زنان ضروری است. ابعاد مسائل حوزه اشتغال زنان را باید با توجه به همگرایی لایههای دین و اصول حاکم بر خانواده، شخصیت زن و شئونات وی ارزیابی نمود. اشتغال زنان بهعنوان یک حق و نه یک تکلیف، علاوه بر مزایا و پیامدهای مثبت، همانند مشارکت در توسعه اجتماعی و اقتصادی و کمک به درآمد خانواده دارای معایب و پیامدهای منفی نیز هست. از جمله این پیامدها میتوان به تعارض نقشها و آسیب کیان خانواده و تربیت نسل و فشار مفرط بر زنان اشاره کرد که در برخی از موارد، دامنگیر خانواده و اجتماع میشود.
● مشارکت زنان در توسعه
موضوع “اشتغال زنان” یکی از مهمترین موضوعات در حیطه علوم سیاسی و علوم اجتماعی و علوم حقوق به شمار میآید. مشارکت و نقش زنان در توسعه کشور امری است که در چند دهه اخیر به آن توجه بسیار شده است.
موضوع اشتغال زنان نه تنها در جامعه ما، بلکه در سطح جهان، مسئله مهم و قابل توجهی است. دوره پس از جنگ جهانی دوم (از سال ۱۹۴۵ به بعد) را میتوان بهعنوان نقطه عطفی در تغییر موقعیت زنان، اشتغال آنها و دستیابی آنان به حقوق و دستمزد مستمر یاد کرد. پس زنان در محدودهای گستردهتر، به تدریج دارای دو نقش شدند یعنی نقش مادری و خانهداری و نقش تولیدی و اقتصادی. در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ورود زنان به بخشهای اقتصادی و خدماتی در جوامع صنعتی افزایش یافت و سپس آثار آن به سایر جوامع جهان نیز راه پیدا کرد. اشتغال زنان در قرن بیستم، به تدریج ساختار خانوادهرا نیز متحول نمود.
● بیمهری به نهاد خانواده
مهمترین مسئلهای که درباره اشتغال زنان در جریان توسعه باید مورد توجه قرار دهیم وجود نقشهای متعددی است که زنان باید به عنوان “همسر” و “مادر” به عهده گیرند و به صورت سنتی به آن عمل کنند که گاه با نقشهای جدیدتر آنان به عنوان فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است.
متاسفانه یکی از پیامدهای جنبش فمینیسم، تغییر نظام ارزشی و تزلزل خانواده است. صاحبنظران اعتقاد دارند تاکید بیش از حد بر حقوق اجتماعی سیاسی و مدنی و در اولویت قرار دادن اشتغال اقتصادی از یکسو و عدم توجه لازم به اخلاق در کنار حقوق و بیمهری به نهاد خانواده و تحقیر وظیفه مادری و همسری از سوی دیگر، عملا زیانهای جبرانناپذیری به همراه داشته است. کم شدن میزان ازدواج و ازدیاد طلاق و سست شدن خانواده و نقش فراوان آن در ناامنی اجتماع و بروز فساد و فحشا از آثار طبیعی تغییر نظام ارزشی است.
آیا زن باید در صنعت، کشاورزی و تجارت و امور خدماتی حضوری فعال داشته باشد؟ آیا آفرینش و طبیعت جسمی و روانی او با کار بیرون از خانه سازگاری دارد؟ روشن است که مهمترین وظیفه زن، خانهداری و پرورش فرزندان است. بنابراین، بهتر است اشتغال زن متناسب با شئونات زنانه طراحی گردد، به گونهای که به روح و جان و جسم او آسیب نرسد. البته این حرف به معنای دور کردن زن از اجتماع نیست چون در آن صورت دیگر نباید به تسهیلات برای اشتغال بیندیشیم. اگر آن گونه که اسلام مقدر کرده است، یک مرد در محیط خانه، با زن معاشرت به “معروف” داشته باشد و جامعه اسلامی و قوانین حقوقی، شغل خانگی زن را نه تنها از لحاظ معنوی، بلکه از لحاظ مادی به رسمیت بشناسد، بسیاری از زنان شاغل ترجیح میدهند که کار محیط خانه را به عنوان اشتغال برگزینند.
لذا نگارنده به دولت مهرورز نهم مصرانه پیشنهاد مینماید در این خصوص کارشناسی نموده و زنان سازمانها و موسسات دولتی را که دارای تحصیلات عالیه نمیباشند و مشغول به کارهایی هستند که جوانان پسر بیکار نیز میتوانند آنها را انجام دهند و با در نظر گرفتن مبلغی به عنوان حقوق ماهانه روانه منزل نمایند تا هم کانون خانواده محکمتر و گستردهتر شود و هم بخشی از معضل بیکاری پسران و مردان که متکفل امور خانواده میباشند مرتفع گردد، مسلما این امر به نفع فرد و جامعه میباشد و قطعا این اقدام انقلابی با استقبال مردم مواجه خواهد شد.
از این نکته نیز نباید غفلت گردد که اگر در غیر این صورت، بنا باشد از یکسو با زنان حسن معاشرت نشود و آینده آنها معلوم نباشد و از سوی دیگر، ارزش معنوی و مادی شغل خانگی آنها معلوم نباشد و از سوی دیگر، ارزش معنوی و مادی شغل خانوادگی آنها محسوب نشود و همچنین به نام “اسلام” پیامدهای منفی اشتغال آنان در خارج از خانه تذکر داده شود، به زن و حیثیت و آینده او ظلم شده است.