مقاله دوستی و دوست یابی
راه های دوست یابی در جامعه
روش های دوست یابی در اینترنت
مقاله دوستی و دوست یابی
دانلود مقاله دوستی و دوست یابی
شیوه های دوست یابی
تحقیق درباره رشته روانشناسی فردی
فهرست موضوعات :
مقدمه : ……………………………………………………………………………………….۱
دوستی یعنی چه ؟ …………………………………………………………………………..۱
بهترین دوستان ……………………………………………………………………………..۲
معیار دوستی ……………………………………………………………………………….۳
نقش دوست در زندگی ……………………………………………………………………۵
ویژگیهای یک دوست خوب ……………………………………………………………….۷
دانش دوستی و آداب آن ………………………………………………………………….۸
نوع دوستی در عین فردگرائی……………………………………………………………..۱۲
دوست خوب و دوست بد …………………………………………………………………۱۶
گردشهای خانوادگی ………………………………………………………………………..۱۷
شایسته ترین دوستی ها …………………………………………………………………..۱۹
تشخیص میزان نوع دوستی افراد ……………………………………………………….۲۳
از دوست شده تا دوست ماندن ………………………………………………………..۲۴
در مدرسه دوستی …………………………………………………………………………۲۵
الفبای دوست شدن ……………………………………………………………………….۲۶
برقراری رابطه دوستی …………………………………………………………………….۲۶
نیاز به دوست ……………………………………………………………………………….۲۹
فاکتورهای XY …………………………………………………………………………….30
علائم پایان دادن به رابطه ………………………………………………………………..۳۱
رازهای برای دوستی ……………………………………………………………………..۳۴
دوستیابی …………………………………………………………………………………..۳۷
آثار مثبت و منفی دوستیهای دوران نوجوانی ………………………………………..۳۹
همتایان شما چه کسانی هستند ………………………………………………………..۳۹
منابع …………………………………………………………………………………………۴۲
مقدمــــه
اگر اندکی دقت کنید ، متوجه خواهید شد که شما آگاهانه و یا ناخود آگاه به دنبال دوست هستید. اما آیا تا کنون فکر کرده اید که دوستی چیست و دوستی حقیقی کدام است؟ از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است ، صرف نظر از اینکه در چه جامعه ای زندگی می کند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود است . البته چون این گزینش در میان اقوام و ملل مختلف ، شکل های متنوعی پیدا می کند و با انگیزه های گوناگون یا بر اساس احساسات متفاوت عقلانی ، عاطفی و غیر از آن به وجود می آید ، تعاریف مختلفی نیز از این واژه ارائه شده است. گروهی دوستی را صرفاً به معنای ” معاشرت” دانسته اند. گروهی دیگربراین باورند که دوستی عبارت است از یک نوع ارتباط خاص که در مقاطع مختلف و یا در زمانی خاص ، میان افراد پیدا می شود. برخی دیگر نیز معتقدند که دوستی یک نوع قرار داد اخلاقی است که با انگیزه های خاص دنیوی و اخروی بین افراد به وجود می آید.
● دوستی حقیقی
این نوع از دوستی مخصوص اولیاء و مؤمنان واقعی است که تمام ارادت و انس و محبت خود را نسبت به خداوند تبارک و تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام صرف نموده اند. آری اینان نخبگان عالم و کسانی هستند که از غیر دوست رسته ، و به دوست پیوسته اند و آنچنان لذت این دوستی را چشیده اند که حاضر نیستند دنیا و آنچه در آن است را با لحظه ای انس و محبت و مناجات با خدای تعالی و ارادت به ساحت معصومین علیهم السلام عوض کنند. زیرا آنها خود مصداق واقعی این آیه هستند
” والّذینَ آمَنوُا أَشَدُّ حُبًّا لِلّه”
آنان که ایمان دارند بیشترین محبت و عشقشان به خداست .
● دوستی مجازی
بر پایه آنچه تا بدین جا در تعریف دوستی گفته شد روشن می شود که هر علاقه و محبتی که انسان به غیر از خداوند تبارک و تعالی و ائمه معصومین علیهم السلام دارد ، دوستی مجازی است. حال اگر این دوستی برخاسته از خواهش های نفسانی و شر و فساد باشد ، رهزن آدمی است و انسان را به منجلاب فساد می کشد و اصولاً چنین دوستی هایی ناپایدار خواهد بود.
اما اگر این دوستی ، دارای معیار صحیح بوده و از انگیزه الهی و فطرت انسانی نشأت گرفته باشد ، ضمن آنکه پایدار می ماند ، سرانجام انسان را به سعادت رهنمون خواهد شد.
بی شک یک مسلمان که با نگاه دینی ، روش زندگی خود را ترسیم می کند و تمام مراحل و ابعاد آن را حرکت به سوی کمال می داند ؛ در انتخاب دوست- که سهم عظیمی در سعادت و شقاوت دارد و نقش مهمی در زندگی بایفا می کند- دقت کامل را به عمل می آورد و دوستانی را جهت معاشرت و زندگی برمی گزیند که در این مسیر یار و مددکار او باشند. در این صورت است که این نوع دوستی و محبت مجازی ، به بستر و واسطه ای برای رسیدن به آن حقیقت مطلق تبدیل می شود.
آنچه در این جمل ، با استفاده از رهنمودهای انسان ساز پیشوایان معصوم علیهم السلام بیشتر به آن خواهیم پرداخت ، این نوع از دوستی است.
● بهترین دوستان
نخستین نکته ای که در اینجا باید بر آن تأکید شود این است که دوستی و محبت دارای مراتب و درجاتی است. نباید تصور کرد که دوستی بین افراد ، یکسان است. حقیقت این است که دوستان مراتب مختلفی دارند ؛ بعضی به عنوان دوست کامل شناخته می شوند ؛ زیرا از همه ی ویژگی ها و شرایط یک دوست کامل برخوردارند و بعضی شرایط کمتری را در خود جمع کرده اند. با مطالعه احادیث و روایات هم به این مطلب پی می بریم که دوستان به چند نوع تقسیم شده اند.
امام صادق علیه السلام فرموده است:
دوستی و رفاقت حدودی دارد. کسی که واجد تمام آن حدود نیست، دوست کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.
اول آن که: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد.
دوم آن که: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
سوم آن که: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام ، روش دوستانه او را نسبت به تو تغییر ندهد.
چهارم آن که: در زمینه رفاقت ، از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نکند.
پنجم: تو را در مواقع مشکلات و مصائب ترک نگوید.
با اطمینان می توان گفت که اینها دوستان برتر هستند و اگر دوستی با این خصوصیات پیدا کردید ، بدانید کیمیایی یافته اید که نباید آن را به آسانی از دست دهید. زیرا ارتکاب چنین خطایی از خرد به دور است و همان گونه که امام صادق علیه السلام می فرماید: دوستی برادران مؤمن ، جزئی از دین می باشد و شخص عاقل مراقب دین خود است.
آن حضرت در حدیث دیگری فرمود:
رفقای صمیمی سه دسته اند:
۱- کسی که مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و آدمی در همه حالات به وی نیازمند است ؛ و او رفیق عاقل است.
۲- کسی که وجود او برای انسان به منزله یک بیماری رنج آور است ؛ و آن رفیق احمق است.
۳- کسی که وجودش نافع و به منزله داروی شفابخش و ضد بیماری است ؛ که او رفیق روشنفکر بسیار عاقل است.
تفاوت بین دوستان و مراتب دوستی احتیاج به دلیل و برهان ندارد. لابد شما در زندگی دوستانی دارید که دوستی با آنان عذاب آوراست و به این ترتیب همیشه سعی می کنید خود را از آنان دور نگه دارید. در مقابل بعضی هستند که انسان حاضر است با صرف ساعت ها وقت و طی مسافت های طولانی و یا با تحمل رنج و مشقت ، او را پیدا کند و ساعتی با او همنیشن باشد. این مطلب همان چیزی است که ما از آن به عنوان مراتب دوستی یاد کردیم.
● معیار دوستی
همان طور که در تعریف دوستی اشاره شد، دوستی باید بر اساس معیار و ملاک صحیح استوار باشد. زیرا معمولاً ملاک افراد جهت گزینش دوستان، متفاوت است. چه بسا افرادی که با مقاصد نفسانی برای رسیدن به خواسته های دنیوی و یا بر اساس مقاصد شرورانه و مفسدت آمیز یا انگیزه های عاطفی غیرمعقول – تعصب ها- و خلاصه دوستی های بی بنیاد و تصادفی اقدام به انتخاب دوست کنند. اما مسلمانی که با چراغ راهنمای عقل و با تدبیر و اندیشه، کلیه نیازهای مادی و معنوی و از آن جمله دوست یابی خود را تأمین می کند قطعاً دوستان خود را با ملاک صحیح و انگیزه الهی و برای خدا برمی گزیند. او می داند که تنها دوستی های پایدار، دوستی اهل ایمان است که در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند، چنان که قرآن کریم می فرماید:
” الأَ خِلاّءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌ إلاَّ المُتَّقین”
در قیامت همه دوستان به استثنای متقین، دشمن یکدیگرند.
اصولاً لازمه دوستی متقابل این است که یک طرف، طرف دیگر را به کارها و وظایفش کمک کند. اگر این کمک در غیر رضای خدا باشد، در حقیقت به بدبختی و شقاوت و عذاب دائمی آن طرف کمک کرده است. از همین رو قرآن نیز در حکایت گفتار ستمگران در قیامت فرموده که:
” یا وَیلـَتی لَیتَـنی لَمْ أَتَّخِذْ فـُلاناً خَلیلاً .” ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم.
بر خلاف دوستی های متقین که دوستی مایه پیشرفت آنان در راه خداست و در روز قیامت هم به سود ایشان خواهد بود.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام این گونه می خوانیم:
” مَنْ أَحَبَّ للهِ وَ أَبْغَضَ للهِ وَ أَعْطی للهِ عَزَّوَجَلَّ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إیمانُه.” (
کسی که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد وبرای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمانش کامل شده.
آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: از محکم ترین دستگیره های ایمان این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا ببخشی و برای خدا منع کنی .
● ” برای خدا بودن” به چه معنا است؟
ممکن است این سؤال را مطرح کنید که در دوستی، ” برای خدا بودن” به چه معنی است؟
قبل از پاسخ دادن به این سؤال ، ابتدا باید دانست که این سؤال برای چه کسی مطرح است؟ آیا سوال کننده فردی است معتقد به دین؟ آیا فانی بودن این جهان و انتقال به جهان آخرت را باور دارد یا نه بی اعتقاد به این امور است؟ اگر اعتقادی به دین و جهان آخرت ندارد از بحث فعلی ما خارج است ؛ اما اگر معتقد به دین بوده و دستورات دینی را باور کرده باشد، حتماً می داند که هر گونه فعل و انفعالی در این جهان نتیجه اخروی دارد.
در این صورت چنین انسانی در همه مسائل زندگی و از جمله دوستی و خصوصاً در دوران جوانی که زمان شکل گیری شخصیت اوست با توجه به تأثیر حتمی آن در زندگی دنیایی و به تبع آن در جهان آخرت، پیمان رفاقت و دوستی با دیگران بسته ، و پایه معاشرت خود را با دیگران به گونه ای بنیاد خواهد گذاشت که سعادت دنیا و آخرت را به دنبال داشته باشد. ما این نوع دوستی را دوستی برای خدا و مبتنی بر ملاک های الهی و انسانی می دانیم.
ممکن است کسی به غلط تصور کند که چنین دوستی هایی قهراً به معنای بی توجهی به مادیات و لذت های دنیایی است. اما این، تصور نادرستی است. در واقع باعنایت به همان انگیزه الهی که در این نوع رفاقت وجود دارد، دوستان باید در جهت لذت های مشروع و رفاه اجتماعی دوستان خود کمک کنند و این خود یکی از وظایف و حقوق دوستی است که در فصل حقوق دوستان به آن می پردازیم . اما عجالتاً در اینجا تأکید می کنیم که دوستی های صحیح هم در راستای منافع مشروع دنیوی است و هم برای رسیدن به آخرتی بهتر و آبادتر، و اصولاً پایداری آن هم بدین جهت است. در مقابل این نوع ” دوستی” که برخوردار از معیار صحیح است، دوستی های خطرناک قرار دارند؛ دوستی هایی که بر اساس هواهای نفسانی و آرزوهای زودگذر مادی وبعضاً با هدف استثمار و سوءاستفاده از دیگران شکل می گیرند. در این گونه دوستی ها افراد در تلاش اند با انواع فریب کاری دیگران را به دام انداخته و به منافع مادی خود برسند. یعنی این دوستی ها پل ارتباطی جهت رسیدن به اهداف آنها است و البته تا زمانی که این پل ارتباطی لازم باشد، ممکن است شما رابرای چند روزی به بعضی خواهش های نفسانی برسانند ؛ اما مطمئن باشید که این حالت موقتی است و دیر یا زود به محض این که احساس کنند به شما نیاز ندارند، شما را به آسانی رها می کنند.
● نقش دوست در زندگی
بدون شک عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند که از مهم ترین آنها مسئله همنشینی و دوستی و معاشرت است. این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است که اسلام فرموده:
المَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلْینْظُرْ أَحدُکُم مَنْ یُخالِل
آدمی بر دین و روش همنشین خود است پس باید ببیند که باچه کسی دوست می شود.
روشن است که انسان خواه ناخواه از دیگران تأثیر می پذیرد و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش کسب می کند. این مطلب هم از نظر عقل و هم از طریق تجربه به اثبات رسیده است. ما به وسیله مشاهدات حسی خود و نیز با بازنگری به تاریخ، در می یابیم که چه بسیار افرادی که از راه دوست به سعادت ابدی و یا شقاوت ابدی رسیده اند. نقش دوست در زندگی به قدری زیاد و برجسته است که حضرت علی علیه السلام می فرماید:
هر گاه وضع کسی برای شما نامعلوم بود و دین او را نشناختید، به دوستانش نظر کنید . پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند ، او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.
تو اول بگو با کیان زیستی پس آنگاه بگویم که تو کیستی
ابن مسکویه دانشمند مشهور اسلامی و استاد بوعلی سینا گوید:
” تمام سعادت انسان نزد دیگران و دوستان یافت می شود. سعادتمند کسی است که دوستان واقعی برای خود به دست آورد و در دوستی با آنان از هیچ فداکاری و از خودگذشتگی دریغ ننماید تا هم او از آنان فضائل اخلاقی کسب کند و هم آنان از وی بهره اخلاقی برگیرند”.
یک روان شناس معروف می گوید: این جمله را در ذهن خود، به خود تلقین کنید: ” نیک بختی من، شادی من، عواید من ، بستگی به هیچ چیز ندارد مگر به مهارتی که در شیوه معاشرت با مردمان به کار می برم.”
آری انسان در سایه دوستان وفادار و صمیمی است که می تواند پلکان ترقی و تعالی را یکی پس از دیگری طی نماید و این دوست است که گاه بشر را تا اوج افتخار و عظمت رهنمون می شود و منشأ خیرات وبرکات اجتماعی می گردد. همچنین در سایه همزیستی و همدلی است که استعدادها شکوفا شده و بشر می تواند اختراعات و اکتشافات وآثار ماندگار از خود بر جای بگذارد که جامعه از آنها سود ببرد.
از سوی دیگر دوستان ناشایست و شرور هستند که بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حد فنا و نیستی پیش می برند. سقراط گوید: ” هر یک از مردم آرزویی دارد، یکی مال می خواهد، یکی جمال و دیگری افتخار؛ ولی به عقیده من یک دوست خوب از همه مهم تر است. “
رسول گرامی اسلام، نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است:
مؤمن چنان است که با دیگران انس و الفت گرفته و دیگران با او انس دارند و کسی که نه الفت پذیر است و ن الفت می گیرد در او خیری نیست.
اگر تاریخ را ورق بزنید، خواهید دید که نه تنها بیشتر اختراعات و اکتشافات، حاصل همکاری و همیاری بشر با دیگران بوده ، بلکه اکثر موفقیت های اجتماعی و پژوهش ها و تحقیقات علمی نیز در سایه همفکری و همیاری و روابط دوستانه صحیح انجام گرفته است؛ دوستانی که با تلاش جمعی و با کمک فکر و اندیشه دیگران توانسته اند دستاوردهای بزرگ علمی را برای تاریخ به ارمغان آورند.
نقل یک نمونه از حوادث تاریخ معاصر در اینجا خالی از لطف نیست.
روش های دوست یابی در اینترنت
مقاله دوستی و دوست یابی
دانلود مقاله دوستی و دوست یابی
شیوه های دوست یابی
تحقیق درباره رشته روانشناسی فردی
ارتباط بین سن مادر و وزن فرزندان
بخش اول : ادبیات موضوعی
مقاله خانواده و نقش آن در ابراز محبت و مهرورزی
مقاله درباره اشتغال رنان در اجتماع و جامعه
فهرست مطالب :
فصل اول
اشتغال زنان در جامعه ۲
تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقشها ۴
تفاوتهای تکوینی زن و مرد ۶
دستگاه تولید مثل ۶
هورمونها ۷
مغز و اعصاب ۸
تفاوتهای روانی ۹
تفاوتهای تشریعی ۱۴
اداره مالی خانواده ۱۵
پیامدهای اشتغال زنان ۱۹
تحمیلی طاقت فرسا بر زنان ۱۹
اذیت و آزار جنسی زنان در محیط کار ۱۹
سست شدن کانون خانواده ۲۰
اشتغال زنان و مسئله بیکاری ۲۱
فصل دوم
زن، اجتماع، اشتغال و پیامدهای آن ۲۶
دوران پدرسالاری ۲۶
زن در ایران ۲۷
اشتغال اولین مطالبه زنان ۲۸
مشارکت زنان در توسعه ۲۹
بیمهری به نهاد خانواده ۳۰
مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان ۳۲
مزایا و معایب اشتغال زنان ۳۳
جان کلام ۳۴
فصل سوم
موانع و مشکلات مشارکت زنان در اجتماع ۳۷
موانع درون زا ۳۸
ساختار جنسی زنان ۳۸
موانع ناشی از وظایف ویژه زنان ۳۹
موانع برونزا ۴۰
فرهنگ و باورهای عمومی ۴۰
ارزشهای شایع ۴۲
عدم تخصص و سواد ۴۳
باورها و برداشتهای دینی ۴۵
عدم خودباوری و اعتماد به نفس ۴۶
مردسالاری ۴۶
نتیجه گیری ۴۸
منابع ۴۹
زن، اجتماع، اشتغال و پیامدهای آن
آنتروپولوژی (انسانیشناسی) کار زنان به گونه بایسته تاکنون در کشور ما مورد پژوهش قرار نگرفته است. آنچه که از چهرههای اساطیری زنان در کشور ما به جا مانده حکایت از سازندگی و نقش فعال آنان در عرصه تولید خلاق تا قبل از نظام بردهداری دارد. زنان در مشارکت اجتماعی قبل از بردهداری جهت رهایی از سلطه طبیعت بر انسان در تقسیم کاری برابر به خلق ابزارها پرداختند، در این راستا بخش عمدهای از کارهای تخصصی و ظریف که مستلزم ابتکار و عقلانیت بود به عهده آنان واگذار شد. به همین دلیل نیز “مادر تباری”در نظام کلان خانواده ارزش مسلط محسوب میشد. لیکن “قدرت”بهعنوان هنجاری که در مقابله با نیروهای طبیعی از قوای فیزیولوژیک سرچشمه میگرفت به تدریج زنان را همزمان با تصاحب ابزارهای تولید به حاشیه راند تا جایی که آنان خود بخشی از ابزار محسوب شدند و این مقارن با زمانی بود که دوران بردگی آغاز شد. پایین بودن نرخ جمعیت و به تبع آن کمبود نیروی کار، زنان را به عرصه استثمار جسمی کشانید که با انحصار آب، زمین و محصولات از خودبیگانگی انسان بر انسان از یکسو و سلطه فرهنگ بر زن از سوی دیگر به ستم مضاعف منجر گردید. بدینسان اراده زن در انتخاب محدود و محصور شده و او از مشارکت در عرصه تولید خلاق اجتماعی محروم گردید.
● دوران پدرسالاری
در دوران “پدرسالاری”- که در نظامهای بسته و با فرهنگ روستایی نگرش مسلط محسوب میشود- خصلت انحصارگرایانه در بخش فوقانی هرم طبقاتی، زنان را بسان کارخانه تولید انسان انگاشته و جهت تولید نسلی قوی، زیبا و برتر خیل عظیم آنان را گلچین و به کاخها گسیل داشت و به هنگام مرگ، آنان را دسته جمعی در گور دفن یا به قعر دریا و رودخانهها میافکند.
محرومیتهای حسی، زمینههای تعامل اجتماعی را محدود کرده و منجر به بروز رفتارهای هیجانی ناخواستهای شد که بعدها زن بهعنوان “جنس فراموش شده”، ضعیف و فاقد عقل معاش نامیده شد. لیکن با رشد و توسعه صنعت، حضور زنان در کسب مهارتها و تخصصهای علمی در روند تولید انبوه و ضعیف بهعنوان نیروی کار فکری و جسمی تثبیت شد.
● زن در ایران
در کشور ما نقش زن در تولید خلاق اجتماعی حدود یک قرن سابقه دارد که همگام با مشارکت آنان در انقلاب مشروطه و پشتیبانی از متمم قانون اساسی به تدریج آغاز و در اولین گام جهت اشتغال به فرهنگ و مدرنیسم با توجه به ویژگیهای ملی و دینی رویکردی جدی داشت. احداث مدارس و نشریات و حرفه معلمی و روزنامهنگاری و کحالی (چشمپزشکی) زمینه را برای گامهای بعدی اشتغال آماده نمود. بررسی نشریات بعد از انقلاب مشروطه نشانگر شکلگیری هویت زنان در مشارکتهای اجتماعی است.
کندی تکامل اجتماعی و رکود در قشربندی طبقات اجتماعی (بررسی علل آن خود مقولهای جداگانه است) تا سال ۱۳۴۱ به محدودیت دسترسی زنان به اشتغال دامن زد. لیکن پس از رفرم ناموزون سال ۴۱ و متعاقب آنافزایش درآمد ملی به خاطر افزایش قیمت نفت، نقش موثری در گسترش کارگاههای تولیدی و کسب تخصصهای پیچیده برای زنان به وجود آمد و به رشد مشارکت زنان منجر شد.
پس از انقلاب، در دهه اول،سیاست اقتصادی دولت و وقوع جنگ تحمیلی به دلیل وجود دو سیستم متمرکز و موازی (دولت و نهادهای عمومی مستقل)، امکان توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال وجود نداشت، لیکن پس از جنگ به رغم کمبود متخصص به خاطر مهاجرت بخشی از کارشناسان اعم از مرد و زن به کشورهای صنعتی، رویکرد به تربیت کادرهای متخصص در دو برنامه کلان، اشتغال زنان را تسهیل نمود تا جایی که ۳۰ درصد جمعیت فعال کشور را دربرگرفت (این میزان در کشورهای صنعتی حدود ۴۲ درصد میباشد…) بررسی شاخصهای رشد جمعیت فعال کشور از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۵ مبین آن است که به رغم افزایش جمعیت به میزان صددرصد و مهاجرت نیمی از روستاییان به شهرها میزان بیکاری زنان ۱۳ درصد است.
● اشتغال اولین مطالبه زنان
در کشور ما طبق بررسی که بر روی مطالبات زنان انجام گرفته است، اشتغال بهعنوان اولین مطالبه زنان مطرح شده است. یافتهها نشان دهنده اشتراک این مطالبه در همه لایهها و اقشار بوده است. ورود خیل عظیم جوانان به بازار کار در سالهای اخیر و رشد ناکافی فرصتهای شغلی موجب شده است که نرخ بیکاری این گروه به صورت مضاعف افزایش یابد. عدم تعادل جنسیتی نرخ بیکاری، در بین جوانان نیز مشهود است. تحقیقات نشان داده است که در سالهای آینده تعداد کثیری از دختران فرصت ازدواج نخواهند داشت. نرخ طلاق نیز رو به افزایش است و این امر بر تعداد خانوارهای زن سرپرست خواهد افزود. این خانوارها با احتمال بیشتری زیر خط فقر قرار میگیرند وانواع آسیبهای اجتماعی، زندگی آنها و افراد تحت سرپرستی آنان را تهدید میکند که همه این عوامل در کنار بالا رفتن سطح تحصیلات دختران، بر تقاضا و ضرورت اشتغال زنان میافزاید. با توجه به ساختار سنی جمعیت و افزایش تاریخی نرخ مشارکت زنان، عدم توجه به ویژگیها و تغییر و تحولاتی که در بازار کار در حال روی دادن است، میتواند منجر به رشد قابلتوجه نرخ بیکاری زنان و جوانان گردد که علاوه بر هدر رفتن بخش عمدهای از سرمایه انسانی کشور و دور شدن از توسعه متوازن و پایدار، موجب تشدید دوگانگی و پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چون طلاق، اعتیاد، فساد، انواع جرم و جنایت و… در جامعه خواهد شد. بنابراین برای جلوگیری از ایجاد بحران و بویژه مقابله با از بین رفتن فرصتها، برنامهریزی نیروی انسانی بویژه برنامهریزی بازار کار زنان ضروری است. ابعاد مسائل حوزه اشتغال زنان را باید با توجه به همگرایی لایههای دین و اصول حاکم بر خانواده، شخصیت زن و شئونات وی ارزیابی نمود. اشتغال زنان بهعنوان یک حق و نه یک تکلیف، علاوه بر مزایا و پیامدهای مثبت، همانند مشارکت در توسعه اجتماعی و اقتصادی و کمک به درآمد خانواده دارای معایب و پیامدهای منفی نیز هست. از جمله این پیامدها میتوان به تعارض نقشها و آسیب کیان خانواده و تربیت نسل و فشار مفرط بر زنان اشاره کرد که در برخی از موارد، دامنگیر خانواده و اجتماع میشود.
● مشارکت زنان در توسعه
موضوع “اشتغال زنان” یکی از مهمترین موضوعات در حیطه علوم سیاسی و علوم اجتماعی و علوم حقوق به شمار میآید. مشارکت و نقش زنان در توسعه کشور امری است که در چند دهه اخیر به آن توجه بسیار شده است.
موضوع اشتغال زنان نه تنها در جامعه ما، بلکه در سطح جهان، مسئله مهم و قابل توجهی است. دوره پس از جنگ جهانی دوم (از سال ۱۹۴۵ به بعد) را میتوان بهعنوان نقطه عطفی در تغییر موقعیت زنان، اشتغال آنها و دستیابی آنان به حقوق و دستمزد مستمر یاد کرد. پس زنان در محدودهای گستردهتر، به تدریج دارای دو نقش شدند یعنی نقش مادری و خانهداری و نقش تولیدی و اقتصادی. در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ورود زنان به بخشهای اقتصادی و خدماتی در جوامع صنعتی افزایش یافت و سپس آثار آن به سایر جوامع جهان نیز راه پیدا کرد. اشتغال زنان در قرن بیستم، به تدریج ساختار خانوادهرا نیز متحول نمود.
● بیمهری به نهاد خانواده
مهمترین مسئلهای که درباره اشتغال زنان در جریان توسعه باید مورد توجه قرار دهیم وجود نقشهای متعددی است که زنان باید به عنوان “همسر” و “مادر” به عهده گیرند و به صورت سنتی به آن عمل کنند که گاه با نقشهای جدیدتر آنان به عنوان فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است.
متاسفانه یکی از پیامدهای جنبش فمینیسم، تغییر نظام ارزشی و تزلزل خانواده است. صاحبنظران اعتقاد دارند تاکید بیش از حد بر حقوق اجتماعی سیاسی و مدنی و در اولویت قرار دادن اشتغال اقتصادی از یکسو و عدم توجه لازم به اخلاق در کنار حقوق و بیمهری به نهاد خانواده و تحقیر وظیفه مادری و همسری از سوی دیگر، عملا زیانهای جبرانناپذیری به همراه داشته است. کم شدن میزان ازدواج و ازدیاد طلاق و سست شدن خانواده و نقش فراوان آن در ناامنی اجتماع و بروز فساد و فحشا از آثار طبیعی تغییر نظام ارزشی است.
آیا زن باید در صنعت، کشاورزی و تجارت و امور خدماتی حضوری فعال داشته باشد؟ آیا آفرینش و طبیعت جسمی و روانی او با کار بیرون از خانه سازگاری دارد؟ روشن است که مهمترین وظیفه زن، خانهداری و پرورش فرزندان است. بنابراین، بهتر است اشتغال زن متناسب با شئونات زنانه طراحی گردد، به گونهای که به روح و جان و جسم او آسیب نرسد. البته این حرف به معنای دور کردن زن از اجتماع نیست چون در آن صورت دیگر نباید به تسهیلات برای اشتغال بیندیشیم. اگر آن گونه که اسلام مقدر کرده است، یک مرد در محیط خانه، با زن معاشرت به “معروف” داشته باشد و جامعه اسلامی و قوانین حقوقی، شغل خانگی زن را نه تنها از لحاظ معنوی، بلکه از لحاظ مادی به رسمیت بشناسد، بسیاری از زنان شاغل ترجیح میدهند که کار محیط خانه را به عنوان اشتغال برگزینند.
لذا نگارنده به دولت مهرورز نهم مصرانه پیشنهاد مینماید در این خصوص کارشناسی نموده و زنان سازمانها و موسسات دولتی را که دارای تحصیلات عالیه نمیباشند و مشغول به کارهایی هستند که جوانان پسر بیکار نیز میتوانند آنها را انجام دهند و با در نظر گرفتن مبلغی به عنوان حقوق ماهانه روانه منزل نمایند تا هم کانون خانواده محکمتر و گستردهتر شود و هم بخشی از معضل بیکاری پسران و مردان که متکفل امور خانواده میباشند مرتفع گردد، مسلما این امر به نفع فرد و جامعه میباشد و قطعا این اقدام انقلابی با استقبال مردم مواجه خواهد شد.
از این نکته نیز نباید غفلت گردد که اگر در غیر این صورت، بنا باشد از یکسو با زنان حسن معاشرت نشود و آینده آنها معلوم نباشد و از سوی دیگر، ارزش معنوی و مادی شغل خانگی آنها معلوم نباشد و از سوی دیگر، ارزش معنوی و مادی شغل خانوادگی آنها محسوب نشود و همچنین به نام “اسلام” پیامدهای منفی اشتغال آنان در خارج از خانه تذکر داده شود، به زن و حیثیت و آینده او ظلم شده است.