مقایسه رضایت شغلی پزشکان عمومی زن و مرد منطقه ۱۶ تهران
مقدمه
امروزه سازمانها از جمله وسائل و امکاناتی به شمار می آیند که درجهت ارضاء نیازها به کار می روند نظریه های گوناگون سازمانی دیدگاههای متفاوتی درمورد ارضاء نیازهای افراد از طریق سازمانها دارند میزان رضایت شغلی پزشکان چنان که فرضیات متعدد نگرش های گوناگون را ایجاد می کند، این نگرش ها به روابطی بستگی دارد که بین فرد وسازمان موجود است تئوری کلاسیک کارگران را به عنوان نخستین عامل اقتصادی می پندارند بر این مبنا به نظر می رسد که آنان تلاش می کنند تانیازهای زیستی خود را از طریق انگیزش مادی برآورده سازند گرچه تئوری مدیریت علمی، تئوری اداری همگی چنین تصوری را القاء می کنند اما باید دانست که این دونظریه چشم اندازها و دورنماهای متفاوتی را بدنبال می کنند.
دیدگاه نوین یا پیشرفته نیازهای انسان را بسیار پیچیده و بغرع تصور می کند و در نظریه نوین اعتقاد براین است که نه تنها انسانها توسط پاداشهای مادی، امنیت و تعلق برانگیخته می شوند بلکه تحت تاثیر میل به منزلت وعزت نفس خود ودیگران و همچنین خویشتن یابی و تعالی نیز قرار می گیرد. مبحث رضایت شغلی نیز رابطه نزدیک و در مورد رضایت شغلی پزشکان مرد و زن هماهنگ با مفهوم ارضاء نیاز دارد برخی رضایت شغلی را به مفهوم خشنودی و ارضاء نیازهای اصلی در محل کار عنوان نمودند و نارضایتی شغلی را به عنوان مغایرت میان آنچه یک فرد انتظار دارد از کارش دریافت کند و آنچه که آن فرد واقعاً دریافت کرده است می دانند. از دیدگاه دیگر رضایت شغلی به عنوان یک پاسخ احساس کامل به شرایط و محیط کاری در نظر گرفته شده است.
بیان مسئله
رضایت شغلی نگرشی است که افراد درباره شغل خود دارند که نشأت گرفته از ادارک افراد از شغلشان است نتایج تحقیقات نشان می دهد که افراد با رضایت شغلی بالاتر از نظر فیزیک بدنی و توان ذهنی در وضعیت خوبی قرار می گیرند. نبود رضایت از کار تاثیرات منفی بر نحوه عملکرد افراد خواهد داشت و پی آمدهای این نارضایتی در مشاغل حساس بیشتر نمودخواهد کرد ( مهداد، ۱۳۸۱)
پزشکی از جمله مشاغلی است که رضایت در آن از اهمیت خاصی برخوردار است وجواب به این سوال که آیا جنسیت می تواند تاثیری درمیزان رضایت شغلی پزشکان داشته یا خیر؟ می تواند تا حدودی ما را در پی بردن به عوامل تاثیرگذار بر رضایت شغلی این قشر فرهیخته یاری دهد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
پیشرفت و موفقیت هر جامعه ای درگرو سلامت روحی و جسمی افراد آن جامعه می باشد و درجامعه ای که افراد آن از بیماری روحی وجسمی رنج می برند نمی توان انتظار پیشرفت های چشمگیری داشت.
هرگاه که صحیت از بیماری های جسمی می شود تمام چشمها به طرف پزشکان دوخته می شود سپیدی مکانی که گمنام وبی ادعا هرجایی که فریاد استمداد مردم را شنیدند سراز پا نشناخته در دل حوادث، حضوری فعال و ایثارگرانه یافتند آنهایی که این شغل را با مشقات زیاد برگزیدند تا بتوانند دردی از انسانهایی که به دانش آنها محتاجند دوا کنند و مطمئناً رضایت شغلی آنها تاثیر مستقیم و بسزایی در نحوه عملکرد آنها خواهد داشت وچنانچه رضایت و انگیزش شغلی وجود نداشته باشد ادامه اشتغال ملال آور و حتی غیرممکن خواهد بود.
بنابراین رضایت از شغل درگروه پزشکی می تواند اهمیتی دوچندان در پیشرفت یک جامعه داشته باشد و هنگامیکه پزشکان از نظر مادی و معنوی ارضا نشوند مطمئناً تمایلی برای تلاش وتحقیق بیشتر نخواهد داشت و این همان چیزی است که امروزه ها درجامعه فعلی با آن روبرو هستیم و با جملاتی از قبیل در نشریات ومجلات و روزنامه ها روبرو می شوید که : سطح علمی پزشکی وطن ما (۲۰) سال عقب گرد کرده و از پاکستان و کویت وجهان سوم عقب تر است (نشریه سراسری سازمان پزشکی –شماره ۵۸ –اردیبهشت ۱۳۸۲)
رضایت شغلی
یکی از مطمئن ترین نشانه های ناهماهنگی اوضاع یک سازمان، خشنودی پایین آن است . در شوم ترین شکلهای خود خشنودی شغلی اندک سرچشمه گروههای بی اجازه، غیبتها، پایین آمدن آهنگ کار و جایگزینی کارکنان است. ناخشنودی شغلی می تواند بخشی از شکایتها، کارکردهای ناچیز، دزدی کارکنان در سازمان، دشواریهای انظباطی و دیگر مشکلات باشد. هزینه های ناخشنودی شغلی می تواند ارقام نجومی پیدا کند. از سوی دیگر، خشنودی شغلی بالا ، دلخواه مدیریت است، زیرا این پدیده با پی آمدهای مثبتی که خواست مدیران است پیوسته است (دیویس و نیواستورم، ۱۹۹۵)
خشنودی شغلی بالا نشانه نمایان سازمانی است که نیک کارگردانی می شود و به طور بنیادی پی آمدهایی است که از مدیریت رفتاری کار ساز سرچشمه می گیرد. خشنودی شغلی یک معیار اندازه گیری از فراگرد پدیدآوردن فضای انسانی پشتیبان در هر سازماناست.(دیدیس وتیوانستورم، ۱۹۹۵)
مسائل حل نشده در رضایت شغلی
به نظر کرانیز (۱۹۶۹) چندین سوال در زمینه رضایت شغلی بلا جواب مانده است و با انجام تحقیقات بیشتر باید پاسخ مناسب به این پرسشها تعیین شود.برخی از این پرسشها عبارتند از :
آیا بین رضایت کلی در زندگی با رضایت شغلی ارتباطی وجود دارد؟ مطالعات اندکی که در این مورد انجام شده نشان میدهد که رابطه مثبتی بین رضایت کلی در زندگی و رضایت شغلی وجود دارد.یعنی ، افرادی که از زندگی خود راضی هستند از شغلشان نیز رضایت دارند و برعکس رضایت شغلی تا حدود زیادی تامین کننده رضایت در زندگی است.
مسائل حل نشده در رضایت شغلی
به نظر کرانیز (۱۹۶۹) چندین سوال در زمینه رضایت شغلی بلا جواب مانده است و با انجام تحقیقات بیشتر باید پاسخ مناسب به این پرسشها تعیین شود.برخی از این پرسشها عبارتند از :
آیا بین رضایت کلی در زندگی با رضایت شغلی ارتباطی وجود دارد؟ مطالعات اندکی که در این مورد انجام شده نشان میدهد که رابطه مثبتی بین رضایت کلی در زندگی و رضایت شغلی وجود دارد.یعنی ، افرادی که از زندگی خود راضی هستند از شغلشان نیز رضایت دارند و برعکس رضایت شغلی تا حدود زیادی تامین کننده رضایت در زندگی است.
آیا می توان برای رضایت شغلی حداکثری قائل شد؟
راهنما و مشاور شغلی و حرفه ای به مراجع کمک می کند تا حداکثر رضایت شغلی از اشتغال را به دست آورد.
آیا رضایت شغلی حدی دارد و آیا می توان برای کلمه حداکثری حدی را تعیین کرد؟ متاسفانه تعیین حد رضایت شغلی غیر ممکن است و میزان آن به نوع شغل و فرد شاغل بستگی دارد.
آیا رضایت شغلی از روزی تا روز دیگر در حال تغییر و تحول است؟ رضایت شغلی بطور کلی در حال تغییر و دگرگونی است.مثلاً ممکن است فردی در لحظه معینی از زمان بطور کلی از شغلش راضی باشد و در زمان دیگر رضایت قبلی را از شغلش دائما در حال تغییر هستند.
آیا رضایت شغلی آگاهانه انجام می پذیرد یا ناآگاهانه؟ عوامل موثر در رضایت شغلی به نظر فیشر وهانا (۱۹۳۱۱) رضایت شغلی تا حد زیادی ناآگاهانه انجام می گیرد.زیرا فرد دقیقاً نمی داند که چرا کارش را دوست دارد.بعبارت دیگر ، عواملی که رضایت شغلی را موجب می شوند از نظر فرد کاملاً شناخته شده نمی باشند.شیفر (۱۹۵۳) عدم رضایت شغلی را عملی ناآگاهانه می داند و معتقد است فرد می داند که چرا از شغلش ناراضی است.ولی عوامل رضایت بخش شغلی به نتیجه قطعی نرسیده است و باید قبول کرد که برخی عوامل رضایت شغلی آگاهانه و برخی دیگر ناآگاهانه انجام می پذیرند
بررسی پدیده خود برتر بینی در جامعه
چکیده
سازه پژوهش مورد نظر خودبرتربینی (به معنی اهمیت دادن به خود بیش از دیگران و خود را بهتر و برتر پنداشتن) می باشد.
هدف اصلی آن بوده که دریابیم چه تعداد از دانشجویان دارای چنین خصلتی هستند.
در این تحقیق تعداد ۲۰ نفر به روش تصادفی ساده انتخاب گردیدند و مورد ارزیابی و سنجش قرارگرفتند.
روش اصلی تحقیق مذکور پیمایشی بوده هرچند فرهنگ خود برتر بینی که از روش کتابخانهای نیز بی بهره نبوده است البته شایان ذکر است مطالعه موردی مهمترین تاکتیک بوده است.
تعداد ۱۲ فرضیه و ۱۵ متغیر در این تحقیق استفاده شده است و نتیجه کلی این شد که از میان ۱۵ فرضیه تنها یک فرضیه به اثبات رسید.
فصل اول:
کلیات پژوهش
مقدمه
کاملترین پدیدههای جهان پیچیدهترین آنهاست. به سخن دیگر پیچیدهترین ها، کاملترین ها هستند از آن جهت است که بیشترین تلاش و کوشش در راه شناخت کاملترین یا به سخن دیگر پیچیدهترین ها اعمال شده است.
کسی را یاری آن نیست که بگوید کاملتر از انسان پدیدهای در این جهان وجود ندارد و برای هیچ کس قابل قبول نیست که شناسایی انسان از آغاز پیدایش تاکنون موضوع اصلی و اساسی زندگی نبوده باشد.
ولی به هر حال آگاهی و شناخت انسان از خود و محیطش آن زمان که باروش صحیح و مطلوب توام نبوده راه به بیراهه بوده است و بجای آنکه تلاش او منجر به گسترش میدان دید و عمل او بشود، اندیشه و بینش او را در مرحلهی نامناسب متوقف می ساخته است. یعنی باور او بر آنچه که وجوددارد پایدارتر می گردد. از این رو جهان اندیشه در چنین شرایطی از تنوع و پیچیدگی برخوردار نیست.نظام حیاتی انسان اعم از طبیعی و انسانی محدود و بسته باقی می ماند. وقتی نحوه حضور انسان در اجتماع و نحوه رویارویی او با پدیدههای موجود جهان اعم از انسانی و غیرانسانی تصحیح شد و روش منطقی توان با شکاف نسبت به آنچه که گذشتگان بر آن باور داشتند، حاکم بر جهان فکر و اندیشه انسان شد،هر روز شاهد کشف قوانین جدید و درنتیجه کشف پارهای از قوانین حاکم بر جهان انسانی شد. به سخن دیگر انسان دریافت که هدف علم کشف قوانین واقعیت است لذا باید از مطلق گرایی بمفهومی که در اندیشههای پیشینیان وجود داشته و سد اساسی در راه پیشرفت و تحول بوده است، دست کشید و در مقابل قوانینی که با روشهای علمی و منطقی جدید کشف شده است، سر تعظیم فرود آورد.
باید به اصطلاح چیزهایی که به اشتباه اصالت نامیده می شود و روزگاری طولانی مانعی در راه پیوستن به انسانیت انسان بوده مردود دانست و قبول کرد که هیچ وجه امتیازی بین اقوام و ملل رفتار افراد خود برتر بین جهان نسبت به یکدیگر وجود ندارد. آنچه مهم است آن است که گوناگونی شیوههای زندگی در سرزمینهای مختلف و با امکانات متفاوت ایجادکننده نظامهای سلطهجویانه نخواهدبود. هر نظامی دستاور ارتباط متقابل بین انسان و محیط او است.
ویژگی های افراد خود برتر بین
در این تحقیق سعی بر آن است تا دریابیم به چه علت است که انسانها در شرایط مختلف رفتارهای متفاوتی از خود بروز می دهند یا بهتر آن است که گفته شود به چه علت یک رفتار در شرایط مختلف بصورت های متفاوتی نمود پیدا می کند یا به چه علت است که نمود یک رفتار در قشرهای متفاوت مختلف است.
خودبرتربینی را می شود بعنوان یکی از این رفتارها یا حالتها دانست که در افراد بسیاری به چشم می خورد که دانسته یا نادانسته توسط آنها اعمال می شود، اینکه این افراد چقدر از این رفتار خود آگاه هستند.
بیان مسئله یا طرح موضوع
در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم افراد به شیوههای مختلفی زندگی می نمایند یا به شیوه سنتی یا به شیوه مدرن که میدان عمل و رفتار در هرکدام از آنها با دیگری متفاوت است. خانواده هایی که به شیوه سنتی زندگی می کنند اغلب دارای تعداد فرزندان زیادی هستند که به تبع آن سطح عمومی زندگی پایین می آید. در این نوع خانواده ها جنس مذکر نسبت به جنس مونث از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. مخصوصاً اگر فرزند ارشد خانواده مذکر باشد به گونه ای تربیت و آموزش می بیند که در خود این احساس را دارد که برتر و بهتر از سایر اعضا خانواده است و اجازه و میدان عمل وسیعی دارد.
این رفتار بیشتر از آن جایی نشأت می گیرد که والدین خانواده به خاطر کار سخت دیگر توان پاسداری و حفظ خانواده و کنترل سایر اعضا را ندارند و فاصله سنی زیادی که بین والدین و فرزندان وجود دارد، باعث سرباز زدن فرزندن از انجام اموری که توسط والدین به آنها واگذار می شود، می گردد و در این مواقع برای حفظ سایرین فردی که دارای سنو تحصیلاتبالاتر از دیگران است،انتخاب می گردد. البته در مواقع سنتی به غیر از سن عامل مهم دیگری نیز وجود دارد و آن جنسیت است در بعضی از خانواده ها حتی اگر فرزند مذکر از دیگر اولادهای خانواده سن کمتری داشته باشد به آنها برتری داده می شود. در چنین مواقعی فرزندان ارشدمونثبیشتر بمنظور نیروی کار در نظرگرفته می شوند و هیچ گونه میدان عمل یا اجازهای از طرف سایرین به منظور داشتن کنترل بر سایر اعضا را ندارند. در چنین خانواده هایی اگر فرزند ارشد مذکر باشد هم امکانات را برای پیشرفت بیشتر وی مهیا می سازند (در حد توان خانواده) ولی اگر مونث باشد،امکاناتی که برای وی درنظرگرفته خواهدشد،در حدی است که سایر اعضا جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند از آن برخوردار هستند که در اکثر موارد حداقلها در نظر گرفته می شود.
که از اینگونه مسائل می توان اشتغال به تحصیل را متذکر گردید که خانواده همه سعی خود را بر این امر معطوف می دارند که فرزند مذکر خانواده باید از بهترین و بالاترین سطح برخوردار گردد. ولی برای فرزند مونث چنین خانواده ای امتیازی را در نظر خواهندگرفت که منتهی می شود به استفاده از امکانات در حدی که بتواند نیازهای روزانه خود را برطرف نماید و وی نیز مجبور به اکتفاکردن است.
در خانواده های سنتی،فرزندان مذکر به خاطر میدان عمل بالایی که دارند و طرز برخورد اطرافیان که جملگی همه کارها و اوامر وی را بدون چون و چرا انجام می دهند، دارای میزان اعتمادبه نفس بالایی است از آن جهت که سایرین هیچ وقت اجازه و جرات این کار را به خود نمی دهند که بخواهند اشتباهی را به وی گوشزد نمایند. چون وی به مانند بت است و همه کارهای او درست است. البته در این مواقع تعداد اعضا خانواده و مهمتر از آن جنسیت آنها مطرح است . در بین سایرین فرزندان مذکر دیگر تا وقتی سنشان پایین است، این سلطه را پذیرا هستند ولی بعد از گذشتن از این محدوده سنی خیلی از حوزههایی را که فرزند بزرگتر اجازه دخالت در آنها را داشت، محدود می سازند. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که فرزندان مذکر نیز اغلب خصوصیات فرزند ارشد خانواده را دارند ولی در مورد فرزندان مونث وضعیت به این منوال است که تا زمانیکه آنها در خانه پدر زندگی می کنند باید تمامی اوامر فرزند انتخاب شده را اجرا نماید و اجازه هیچگونه مخالفتی را ندارند. در چنین خانوادههایی فرزندان ارشد خود را بهتر و برتر از دیگران می پندارند واین احساس در آنها بوجود می آید که والاتر از سایرین هستند و دیگران باید سعی نمایند تا به آنها برسند یعنی نوعی خودبزرگبینی و خود را مانند مبدا دانستن و انتظار بندگی از دیگران داشتن.
اهداف پژوهش
هدف اصلی و کلی در این پژوهش بر این مبنا گذاشته شده که پدیده خودبرتربینی را در جامعه مورد ارزیابی و سنجش قراردهد و میزان نمود پیدا کردن آن در میان فرهنگها و آداب و رسوم مختلف مشخص گردد . همچنین معلوم گردد چه عواملی سبب بوجود آمدن پدیده مذکور می گردد تا بتوانیم از این طریق دریابیم آیا اصلاً پدیدهای بنام خودبرتربینی هم اکنون نیز وجود دارد یا بطور کلی منسوخ گردیده است. در زمانهای مختلف چه عواملی سبب بروز یا منسوخ شدن آن گردیده هم چنین عوامل تاثیرگذار بر آن و یا خصوصیاتی که فرد دارای چنین خصیصه ای دارا است مورد بررسی قرارگیرند. یکی از این مسائل سن است که باید بررسی گردد که آیا فرد در سن خاصی یک چنین خصوصیتی را کسب می نماید یا این خصوصیت در فرد وجود دارد و در سن خاصی با توجه به شرایط محیط نمود پیدا می کند و آیا منحصر به یک جنس است یا در هر دو جنس مذکر و مونث وجود دارد. میزان نمود آن در دو جنس مخالف به چه نسبتی است. مساوی است یا متفاوت از یکدیگر است. تحصیلات در این بین چه نقشی را دارا است؟ آیا تحصیلات که عاملی است جهت افزایش سطح آگاهی و فرهنگ فرد در خودبرتربینی وی تاثیر گذار است؟
فرد خودسالار دارای چه خصوصیاتی است؟ آیا این خصوصیات براثر این خصلت در فرد بوجود آمده یا به خاطر داشتن میدان عمل وتاثیرپذیری از محیط فردی خودسالار گردیده است. برخورد سایر اعضا خانواده نیز باید بررسی گردد تا متوجه شویم که این عامل در همه طبقات اجتماعی وجوددارد یا مخصوص قشر خاصی است یا اصلاً بطور کامل منسوخ گردیده یا اگر هنوز هم نمود خارجی دارد به چه شکلی با آن برخورد می گردد. پدیده خود برتر بینی در جامعه در اینجا این مسئله پیش می آید که شخصی که خود را برتر از دیگران می بیند به چه علت چنین اندیشهای دارد و اطرافیان چقدر در بوجودآمدن چنین تفکری موثر بوده اند. چنین فردی در تعاملات خود با اطرافیان به چه صورتی برخورد می نماید و میزان رضایت اطرافیان از برخورد با چنین افرادی به چه میزان است و چنین فردی با استفاده از چه شیوههایی رفتاری کار خود را پیش می برد؟ بیشتر با پرخاشگری کار خود را پیش می برد یا از طریق مصالحه کردن و عقلانی چنین فردی که خود را محور همه چیز می داند آیا می تواند از وظیفهای که خود به عهده گرفته یا سایرین به وی واگذار کرده اند برآید؟با توجه به شرایط کنونی جامعه،این فرد چه مقدار آسیب پذیر است؟آیا داشتن چنین خصوصیتی در جامعه ا رو به پیشرفت باعث صدمه دیدن و دوری گزیدن فرد نمی شود؟
مسائل مطرح شده در بالا مواردی است که لازم بنظر می آید که در مورد فردی که دارای ویژگی خودبرتربینی است، بررسی گردد.
اهمیت موضوع پژوهش
این تحقیق از آن جهت حائز اهمیت است که به بررسی سطح روابط و بینشهای افراد جامعه می پردازد و میزان پیشرفت یا عدم پیشرفت ذهنی و روانی افراد را با توجه به پیشرفت جنبههای مختلف زندگی و تبعات ناشی از آن نمایان می سازد. تاثیر تفکرات و اندیشههای خانواده و اطرافیان را بر فرد نشان می دهد و به این مقوله نیز توجه می نماید که فرزند دانشجویخانواده تمایل دارد رفتار پیشینیان خود را برگزیند یا با توجه به پیشرفت زمان وی نیز پیشرفت نماید.
همچنین میزان اهمیت پدیدههای مختلف اجتماعی و خصوصیات فردی را در بروز یا عدم بروز خودبرتربینی ذکر می کند ونشان می دهد که چه مقدار از افراد، گرایش به واپسگرایی دارند.
میدان عمل برابریافرادی که تمایل دارند رفتارها و عقیدههای گذشته را که جزء عرف جامعه به حساب می آمده، در جامعه کنونی پیاده نمایند و توجه به این مسئله که جامعه تا چه حد پذیرای این اندیشه و عمل است را مشخص می سازد.
در هر جامعه بنابر مقتضیات زمان یکسری از رفتارها بصورت هنجار درمیآید و افرادی هم که مخالف با چنین رفتاری هستند مجبور به انجام آن می شوند.
با توجه به اینکه جامعه ای در حال پیشرفت نداریم با این حال درباره مسائل رفتاری و اخلاقی به شیوه سنتی متمایل است . یکی از این خصایص خودبرتربینی است با عطف به این مطلب که با وجود تقسیم کار (به خاطر پیشرفت جوامع) هنوز در بسیاری از خانواده ها به چشم می آید. عوامل محیطی نیز سبب بسیاری از واکنشهای رفتاری در فرد می گردد و سبب می گردد که وی یک رفتار را برای خود نهادینه کند یا رفتاری دیگر را برگزیند بالارفتن سطح معلومات وداشتن ارتباط هرچه بیشتر با افراد دیگر از جمله عواملی هستند که سبب می گردند افراد شایستهترین رفتار را برگزینند. البته نباید موضوع فرهنگ فرد را که در ارتباط نزدیکی با سطح معلومات وی قراردارد، نادیده انگاشت. چون در هر قشری از اجتماع همانطور که ذکر گردید ،شرایط متفاوت رفتار خاصی را طلب می نماید. برترانگاشتن خود نسبت به سایرین یا متمایزدانستن خویش از دیگران حسی است که در اغلب افراد خودبرتربینبه چشم می آید.
بحث و نتیجهگیری:
در بررسی که در مورد خودبرتربینی شخص نسبت به سایر اعضا خانواده صورت گرفت نتایج زیر به دست آمده است:
این خصیصه هنوز در جامعه ما منسوخ نگردیده است و در طبقات مختلف نمایان است ولی نوع ابراز آن در هر قشر متفاوت است.
افرادی که در خانواده های پرجمعیت زندگی می کنند،درآمد ماهیانه کمی دارند و از شغل مناسبی نیز برخوردار نمی باشند. با متوسل شدن به ابزاری مانند پرخاشگری ،خودمحوری، توجه زیاد به تفاوت جنسیت و خودبزرگ بینی سعی دارند نشان دهند که برتر و بهتر از سایرین هستند. افرادی که در سنین کهنسالی هستند این عامل بیشتر یافت می شود که نمود آن را می شود از نوع تعاملات فرزندانشان دید و دریافت کرد.
در عده ای از افراد که در زندگی از رفاه نسبی یا کامل برخوردار می باشند این عامل خود را به گونه ای دیگر مثل انتقاد بیش از حد به اطرافیان، رعایت نکردن بعضی از موازین در تعاملات،پرخاشگری، داشتن اعتماد به نفس بالا برای تسلط بر دیگران نشان می دهد.
این مسئله در فرهنگهای مختلف بصورتهای متفاوتی وجود دارد. ولی بطور کلی در جامعه هایی که رو به پیشرفت هستند، بطور تدریجی سیر نزولی طی کرده و بعد از مدتی در حال از بین رفتن هستند یا بطور کلی منسوخ گردیده اند.
خلاصه پژوهش
در تحقیق بعمل آمده خودبرتربینی شخص نسبت به سایر اعضای خانواده و عوامل وابسته به آن مورد توجه و بررسی قرارگرفت. از جمله میزان رابطه بین سطح تحصیلات و خودبرتربینی، پرخاشگری و خودبرتربینی، طبقه اجتماعی و خودبرتربینی و … در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده یعنی خود محقق نیز در میدانآزمایش حضور داشته است و تعداد حدوداً ۲۰۰۰ دانشجو، ۲۰ نفر از آنها را جهت پاسخگویی به پرسشنامههای تنظیم شده انتخاب کرده است و جمع آوری اطلاعات نیز با توجه به خصوصیات عمده افراد مختلف که از جهاتی مانند یکدیگر بودند و به موضوع تحقیق ما ارتباط داشتند، بوده است . از روشهای آماری مختلف نظیر آزمون خ ۲، درجه آزادی، سطح معناداری، مقیاسهای نسبی و رتبهای استفاده شد با توجه به فرضیه وابستگی بین داشتن اعتماد به نفس و میزان پرخاشگری با خودبرتربینی به اثبات نرسید.
نتایج حاصل از تحقیق انجام شده بیانگر این مسئله می باشد که عوامل مختلف اجتماعی- فرهنگی- اقتصادی در بوجودآمدن و گسترش این پدیده دخیل هستند. این افراد چون خود را برتر و بهتر از سایرین می پندارند در نتیجه خود را بی نیاز از همه چیز و همه کس احساس می کنند و باایجاد سلطه بر اطرافیان آنان را نیز از شیوه صحیح برخورد دور می سازند.
فهرست مطالب
چکیده ۴
مقدمه ۵
بیان مسئله یا طرح موضوع ۷
اهداف پژوهش ۱۱
اهمیت موضوع پژوهش ۱۲
فرضیه ۱۴
محدوده مطالعاتی پژوهش ۱۶
ادبیات و پیشینه موضوع تحقیق ۱۷
بخش اول: مباحث کلی ۱۸
نتیجه گیری و مدل مطالعاتی ۲۶
روش شناسی پژوهش ۲۷
جامعه آماری ۲۷
حجم نمونه و روش نمونه گیری ۲۸
ابزار اندازهگیری (ابزار سازی) ۲۸
تعریف عملیاتی ۲۹
روش جمع آوری اطلاعات ۳۲
روش های تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات ۳۳
تحلیل یافتههای پژوهش ۳۴
انتقادپذیری ۴۰
بحث و نتیجهگیری ۵۵
خلاصه پژوهش ۵۶
بررسی و رتبه بندی مسایل و مشکلات مددکاران اجتماعی
فصل اول
کلیات موضوع مورد پژوهش
هر بررسی هنگامی شروع می شود که در زمینه معینی قبلاً دانشی به دست آورده باشیم و رتبه بندی مسائل مددکاران بدانیم که این دانش ناقص است، درباره آن چیزی وجود دارد که ما نمی دانیم این دانش ممکن است دانشی باشد که ما درباره آن، برای پاسخ به یک پرسش اطلاعات کافی نداشته باشیم و یا اطلاعات موجود آنچنان پراکنده و بی سامان است که نمی توان آن را به سادگی به یک پرسش مربوط ساخت در هر صورت با یک مسأله روبرو هستیم تدوین و پرورندان مسأله به ویژه از این لحاظ مهم است که ما را در بقیه راه پژوهشی هدایت می کند
این فصل با ذکر مقدمه و چکیده آغاز می شود سپس بیان مسأله اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف، سؤالات پژوهش بیان می شود و در انتها متغیرها و اصلاحات مهم پژوهش تعریف می گردد
مقدمه
در زندگی پیچیده امروزی که هر روز ماشینی تر و پیچیده تر می شود و ارتباط انسانها با یکدیگر از جامعه کوچک خانواده گرفته تا جوامع بزرگتر مانند مدرسه ، دانشگاه ، اداره بسیار کم رنگ تر می شود
و انسانها گاهی احساس می کنند تبدیل به یک ماشین شده اند و دیگر جایی برای بروز احساسات و نیازهای روحی و فکری وجود ندارد
در حالی که مهمترین و پیچیده ترین نیاز انسان نیاز روحی و فکری و احساس او است بطوری که امروزه حتی درست فکر کردن و مثبت اندیشی در موفقیت انسانها و تغییر منشا زندگی آنها و حتی در معالجه بیماریهای جسمی نیز ثابت شده است
در این برهه از زمان نیاز مبرم جوامع به مددکاران تحصیل کرده و آموزش دیده که تسلط زیادی برعلم مددکاری داشته باشند ،آشنایی به ارتباط درست و دقیق با مددجویان داشته باشند و نه تنها خود بر افکار و احوال روحی خود احاطه داشته باشند و آنها را درست تربیت کرده باشند
بلکه به انسانهای دیگر نیز این مهارت را بیاموزند و در زمان لزوم به کمک انسانهای دیگر بروند و انها را نیز آموزش دهند و در صورت نیاز با آنها همراهی و همفکری کنند تا آنها نیز بتوانند بر مشکلات خود فائق آیید
و این نیاز مبرم در جامعه بیمارستان که انسانهایی که به آنجا مراجعه می کنند بیمار هستند و برای معالجه بیماران به آنجا می آیند بیشتر احساس می شود
انسانی که بیماری دارد ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهد یا زجرو ناراحتی ناشی از بیماری جسم و فکر اداره را نیز ضعیف و خسته کند با تنی رنجور و افکار آشفته نتواند بر بیماری خود غلبه نماید تا به سمت بهبودی برود و اگر مشکل مالی نیز فرید برعلت شود این نیاز (نیاز به مددکاری اجتماعی بیمارستان) بیشتر احساس می شود این نیاز زمانی پررنگ تربه چشم می خورد که وقتی می بینم همراهان بیمار به جای اینکه بتوانند کمک و یار و یاوری برای او باشند خود نیز احتیاج به مددکاری و آموزش درست دارند تا نتوانند به بیمار خود کمک کنند
و این نیاز در مورد بیماران خاص خیلی به چشم میخورد و درباره مشکلات مددکاران در بیمارستان های دولتی به دلیل مسئولیتهای متعدد ومتفاوت پرسنل پزشکی و پرستاری بیمارستان و متفاوت بودن حیطۀ شغلی آنها با مددکاران اجتماعی و محدود بودن وقت انها و برخوردار نبودن آنها از دانش مددکاری عملا باعث می شود که آنها تنوانند مانند یک مددکار حرفه ای به مددجویان خدمات رسانی کند
این مسئله باعث پدید آمدن مسائل و مشکلات بسیار فراوانی در بیمارستانها می شود که ممکن است تا حد زیادی بر روی خدمات پزشکی و پرستاری تاثیر معکوس بگذارد و اینجاست که نقش مهم یک مددکار حرفه ای در بیماستان باعث جلوگیری از بروز مشکلات عدیده شده و روند معالجه بیماران تسریع پیدا می کند و کمک بسزائی به پرسنل دیگر بیمارستانی اعم از پزشک و پرستار می کنند
انیجاست که بخش مددکاری اجتماعی بیمارستانها بعنوان یکی از مهمترین بخشهای بیمارستان به حساب می آید و دید مسئولین بیمارستان به بخش مددکاری باید تغییر کنند به جای اینکه بخش مددکاری را یک بخش فرعی و در غیرمهم در نظر بگیرند، باید بعنوان یک بخش مهم که تاثیر بسیار مهمی در بازدهی دیگرقسمتهای بیمارستانی دارد تلقی شود و به همان اندازه نیز امکانات و تسهیلات مورد نیاز این بخش را در نظر داشته باشند و همان انداز ه نیز از بخش مددکاری بیمارستان توقع بازدهی داشته باشند
چکیده
پژوهشی که تحت عنوان بررسی و رتبه بندی مسائل و مشکلات مددکاران اجتماعی در بیمارستانهای دولتی در سال ۸۶ در تهران عرضه می گردد دارای دو بخش است
بخش اول: به مباحث نظری در مددکاری اجتماعی اختصاص دار که ابتدا به تعریف مددکاری، تعریف بیمارستان دولتی و سپس روشهای مددکاری می پردازد
و بخش دوم که محقق پرسشنامه و اطلاعات را از جامعۀ آماری یعنی بیمارستان و نمونه ها که مددکاران اجتماعی این جامعه است ارتباط دارد و سپس به تفسیر و جمع بندی اطلاعات و داده ها می پردازد
آنچه که موجب تشویق اینجانب به پژوهش در مورد مسائل و مشکلات مددکاران اجتماعی بیمارستان شده است دو علت داشت علت اول کمبود شدید توجه به مسائل و مشکلات مددکاران اجتماعی و مخصوصاً مددکاران اجتماعی در بیمارستان از طریق مدیران موسسات بود که البته جواب کافی به این کمبود ،تنها با همت و همکاری جبران کننده خواهد بود اطلاعات کافی در مورد این رشته و کار در بیمارستان در جامعه که باید دوباره هم خود مددکاران اجتماعی و هم مردم از مدد کاری اجتماعی بیمارستان آشنایی این رشته و کار در بین مردم شود که این مطلب خود به کمک مددکاران آمده تا بتواند مشکلات مددجویان را برطرف و همچنین شناختی که مددجویان از این کار پیدا می کنند به خود آنها در مسائل و مشکلاتشان کمک می کنند جامعه و مردم باید بیشتر با این رشته و نیز کار یعنی مددکاری اجتماعی واقع در بیمارستان اطلاعات کسب کنند تا بتوانند بهتر از امکانات موجود استفاده کنند در ضمن مددکاران اجتماعی نیز باید سعی براین داشته باشند که در عین اینکه به وظایف کاری خود عمل می کنند ولی در عین حال باید عزت نفس مددجویان را نیز در نظر بگیرند
بیان موضوع و مساله پژوهش
در بین کشورهایی که روبه صنعتی شدن دارد ، به علت تغییر روشهای زندگی ماشینی تر شدن زندگی و بروز مشکلات و معضلات به واسطۀ ماشینی شدن زندگی مشکلات جدیدتر را پیش رو انسانها قرار می دهد در محدودیت که نتیجه آن سردی و محدودتر شدن روابط بین انسانها می باشد در ضمن به علت ماشینی ترشدن شهرها و نیاز مبرم به وجود مشاغل متعدد که جزء زندگی انسانها می باشد در جهان امروزی دهها هزار شغل و فرصت شغلی ایجاد شده است که یکی از مشاغل مددکاری اجتماعی است که از زمان زندگی امروز بشری است و یکی از دیگر گروههای مددکاری اجتماعی ، مدد کاری اجتماعی بیمارستان می باشد که کار در این بخش با مسائل و مشکلات مخصوص به خود همراه است
نتیجه گیری
با عنایت بر اینکه مدکاری با یاری رساندن به دیگر انسانها یا به دیگر سخن خدمتگذاری ، که این واژه ها در اصل و اساس قدرت بخشیدن به انسانها در بازیابی و دست یافتن به توانائی های خویشتن است تا بدین وسیله قدرت انسانی در یک کلمه افزایش پیدا نموده که از ضعف به توانایی دست یابند
در جهان امروز و روابط خاص فرهنگی و اقتصادی و تداخل فرهنگها با توجه به روابط انسانها ، نزدیکی فرهنگهای متفاوت به یکدیگر، تمایل ملتها به پیشرفت روزافزون دست یافتن به روشی است که بتواند فرد مثبت را راضی نماید و در عین حال او را بی جهت به نیستی نکشانده و قادر باشد انسانها را به انجام برساند که برای زیستن به معنای راستین با ایمانی راستین و بسوی هدفهای راستین گام بردارد انسان باید همواره خود هدف باشد نه وسیله ای برای رسیدن به هدفی دیگر ، انسانی که «توانا» نام می نهیم ، انسانی است که تحرک دارد با هدف می اندیشد و فقط انسانها را دوست دارد، او با درک و پذیرش مسیر راستین مددکاری یا خدمتگذاری ، توانسته است برای زندگی خود جهتی انتخاب کند سمت مورد نظر او هم بی شک رتبه بندی مشکلات مددکاران اجتماعی جهتی انسانی برای انسانهاست
در پایگاه مددکاری واقعی، همه کس مورد یاری و یاوری قرار خواهند گرفت و انسانها توانای مورد نظر ما در حالیکه انسان است ، برای خوشبختی انسانها و خودش زندگی می کندپس بازگشت است به خویشتن بعنوان یک موجود اجتماعی یعنی واقعاً انسانی ، انسان روزگار ما برای عوارض بازدارنده تکامل و ارتقاء شخصیتش ( از قبیل فقر، بی سوادی، گرسنگی و محرومیت و همان نبودن امکانات فرهنگی و اقتصادی) دیگر به مفاهیم یک سلسله ارزشهای دور از دسترس، اعتقاد ندارد انسان روزگار ما نیازمند یک منظومه را متکی به یک مسئولیت و تعهد همه جانبۀ انسانی می داند انسان در این منظومه ، فوق همه مسئولیتهای خاص خود قرار دارد جامعه بین آینده ، جامعه ای است که ذات انسان را تحقق می بخشد و در پرتو آن انسان با خویشتن آشتی می کند هدف دست یافتن به روشی از زندگی است که با محیط کنونی و افرادش و جهان آینده بتواند هم آمیز و منطبق باشد.
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات موضوع مورد پژوهش
۱- ۱- مقدمه ۲
۱-۲- چکیده ۴
۱- ۳- بیان موضوع و مسأله پژوهش ۵
۱- ۴- اهمیت و ضرورت ۶
۱- ۵- اهداف پژوهش ۷
۱- ۵- ۱- اهداف کلی پژوهشی ۷
۱- ۵- ۲- اهداف کاربردی ۷
۱- ۶- سوالات پژوهش ۷
۱- ۷- تعاریف، اصطلاحات و واژهها ۸
فصل دوم : پیشینه پژوهش
۱- پیشینه پژوهش ۱۲
۲- ۱- مددکاری اجتماعی چیست؟ ۱۲
رفاه اجتماعی چیست؟ ۱۶
مؤسسه رفاه اجتماعی چیست؟ ۱۷
تأمین اجتماعی چیست؟ ۲۰
خدمات اجتماعی چیست؟ ۲۱
تعریف مددکار اجتماعی ۲۳
۲- ۲- تاریخچه یادی از بنیانگذار حرفه مددکاری اجتماعی در ایران ۲۳
۲- ۳- تعریف مددکاری اجتماعی در مراکز بهداشتی و درمانی ۲۴
۲- ۳- ۱- ویژگیهای مددکار اجتماعی ۲۵
۲- ۳- ۲- مراجع ۲۹
۲- ۳- ۳- نحوه پذیرش مراجع ۳۲
۲- ۳- ۴- انواع مراجع ۳۳
۲- ۳- ۵- روشهای مددکاری اجتماعی ۳۴
۲- ۳- ۶- ارزشهای اساسی در مددکاری اجتماعی ۳۸
۲- ۵- برخی از مکاتب و نظریه های جامعه شناسی و کاربرد آنها در مددکاری اجتماعی ۴۴
۲- ۱- ۵- جامعه شناسی صدری ۴۴
۲- ۵- ۲- جامعه شناسی ناب تونیز ۴۶
۲- ۵- ۳- دیدگاه پدیدار شناسی ۴۹
۲- ۵- ۴- نظریه مبادله ۵۱
۲- ۵- ۵- مکتب کارکرد گرایی و مکتب اثبات گرایی ۵۳
۲- ۵- ۶- نظریه کنش متقابل نمادی ۵۴
۲- ۵- ۷- دیدگاه تفهمی ۵۶
۲- ۶- الگوهای مددکاری اجتماعی ۵۷
۲- ۶- ۱- الگوی رشدی برستون ۵۷
۲- ۶- ۲- الگوی ارتباطی –تعاملی ۵۸
۲- ۶- ۳- الگوی رشدی تروپ ۵۹
۲- ۶- ۴- الگوی کارکردی ۵۹
۲- ۶- ۵- الگوی گشتالت درمانی ۶۰
۲- ۶- ۶- الگوی میانجی گری ۶۱
۲- ۶- ۷- الگوی تعقلی ۶۲
۲- ۶- ۸- الگوی واقعیت درمانی ۶۲
۲- ۶- ۹- الگوی موقعیتی ۶۳
۲- ۶- ۱۰- الگوی برنامه ریزی اجتماعی ۶۴
۲- ۶- ۱۱- الگوی وظیفه بندی ۶۴
فصل سوم :فرآیند روش شناختی پژوهش
فرآیند روش شناختی پژوهش
۳- ۱- جامعه آماری ۶۷
۳- ۱- ۱- نمونه آماری و روش نمونه گیری ۶۷
۳- ۲- ابزار اندازه گیری پژوهش ۶۸
۳- ۲- ۱- برگه وویژگی های جمعیت شناختی ۶۸
۳- ۲- ۲- پرسشنامه ۶۹
۳- ۳- شیوه اجرای پژوهش ۶۹
۳- ۴- طرح پژوهش ۷۰
۳- ۵- روش تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات ۷۰
فصل چهارم نتایج پژوهش
جداول و تفاسیر و نمودارها
فصل پنجم :بحث و نتیجه گیری
نتیجه گیری
محدودیتها و پیشنهادها
محدودیتها
پیشنهادها
فصل ششم : منابع
نگاهی اجمالی به پدیده مددکاری
نظر شمار درباره مددکاری چیست؟
نمونه پرسشنامه
منابع
ماهواره ها
فهرست مطالب
مقدمه ۶
ماهواره : از کجا تا کجا ۸
وضعیت فعلی ماهواره در کشورهای آسیایی ۱۴
تاریخچه ارتباطات ماهواره ای در ایران ۲۹
انواع ماهوارهها ۳۲
سیر تحولات ماهوارههای مخابراتی ۳۳
ماهوارههای مخابراتی ۳۴
ماهوارههای مخابراتی ۳۶
ویژگیهای ماهوارههای مخابرات ۳۹
گسترش منطقه تحت پوشش ۳۹
انعطاف پذیری ۳۹
پهنای باند زیاد ۴۰
هزینه کم ۴۰
ضریب اطمینان ۴۰
تاخیر در دریافت ۴۱
ایجاد اکو ۴۱
ماهوارههای رادیو تلویزیونی ۴۲
ماهوارههای نظامی ۴۳
ماهوارههای جاسوسی استراق سمع الکترونیکی ۴۵
ماهوارههای هواشناسی نظامی ۴۵
ماهوارههای جاسوسی – عکاسی ۴۵
ماهوارههای هشدار دهنده ۴۶
ماهوارههای جاسوسی هشداردهنده ۴۸
ماهوارههای جاسوسی نظارت دریایی ۴۹
ماهوارههای جاسوسی استراق سمع الکترونیکی ۵۰
جاسوسی – رهگیری- اطلاعاتی ۵۱
ماهوارههای جاسوسی عکاسی ۵۲
ماهوارههای جاسوسی- مخابراتی ۵۲
ماهوارههای مخابرات دریایی ۵۳
تقسیم بندی انواع ماهوارهها ۵۵
فعال و غیر فعال ۵۵
ارتفاع مدار ماهواره از زمین ۵۶
مدار ماهواره نسبت به زمین ۵۶
نوع خدمات ۵۷
کشورهای دارنده فنآوری ماهواره ۵۸
ماهوارههای نظامی ۶۰
درآمدی بر کارکردهای ماهواره (با تاکید بر جنبه های حقوقی) ۶۲
ماهواره ؛ بیم ها و امیدها ۶۲
تنوع کارکرد و افزایش بیم ۶۳
کارکردهای «نظامی و امنیتی» ۶۴
کارکرد «ارتباطاتی و علمی» ۶۶
کارکرد «اقتصادی و تجاری» ۶۹
کارکرد «سیاسی و فرهنگی» ۷۰
چه باید کرد؟ ۷۲
مبانی و منابع حقوق ماهواره در سطح بینالمللی ۷۴
اینترنت و ماهوارهها ۷۹
سفر یک طرفه ۸۱
ارتباط دو طرفه ۸۳
ارزیابی امکانات ۸۴
معایب ماهواره ۸۵
فنآوری آینده ۸۶
اصطلاحات ۸۶
بررسی وضعیت ماهواره در منطقه خاورمیانه ۸۷
اپراتورهای اف اس اس و اپراتورهای بی اس اس ۸۸
عرب ست ۸۹
عرب ست ۲A 89
عرب ست ۲B 90
عرب ست ۳A 90
عرب ست ۳B 90
نیل ست ۹۱
نیل ست ۱۰۱ ۹۱
نیل ست ۱۰۲ ۹۲
ترک ست ۹۲
ترک ست ۱B 93
ترک ست ۱C 93
یوروسیا ست Urousiasat 93
اپراتورهای MSS 95
Thuraya 95
تورویا A1 96
ESAT 96
خاتمه ۹۷
نتیجه گیری ۹۷
لزوم داشت فنآوری ماهواره و برخی ملاحظات سیاسی، اقتصادی ۹۸
مقدمه
ماهوارهها امروز جایگاه ویژه ای نزد دولتها و نیز زندگی انسان ها دارند همه ساله، صدها ماهواره به فضا فرستاده شده و نقشهای فراوانی را ایفا می کنند و نقش ماهواره در جنگ و صلح با اهمیت شمرده میشود. عصر فضا و ماهوارهها از چهارم اکتبر سال ۱۹۵۷ میلادی با پرتاب نخستین ماهواره ساخت دست بشر (اسپوتنیک – ۱) آغاز شد. امروزه بیش از ۱۰۰۰ ماهواره در مدارهای مختلف در اطراف کره زمین در حال چرخش هستند و تاکنون بیش از ۴۰۰۰ ماهواره به فضا پرتاب شده است. یعنی به طور متوسط هر سه روز یک ماهواره.
این همه در حالی است که جمهوری اسلامی ایران صاحب هیچ ماهوارهای در مدار زمین نیست و در واقع فنآوری ساخت و پرتاب ماهواره را در اختیار ندارد. چند سالی است که مسوولان محترم کشوری تاثیر ماهواره در ایران به توصیه دانشمندان و صاحبنظران توجه کرده و دستور آغاز بررسیهایی برای انتقال فنآوری ساخت و پرتاب ماهواره را صادر نموده اند. مقاله کنونی حاوی اطلاعات گوناگونی در این زمینه بوده و این موضوع را از زاویه های مختلف مورد بررسی قرار داده است. در پایان، توصیه های کاربردی نیز ارائه شده است.
ماهواره (satellite) یک وسیله پرواز کننده در فضاست که در یک مسیر بسته به نام مدار (orbit) به مدت طولانی به دور زمین در حال گردش میباشد. مرکز زمین در صفحه مدار قرار دارد. نیروی جاذب (گریز از مرکز) روی ماهواره که از دو عامل مهم فاصله ماهواره از مرکز زمین (R) و سرعت حرکت ماهواره (V) ناشی میشود معمولاً در تعادل با نیروی جاذبه زمین است و بنابراین ارتفاع ماهواره از زمین، ثابت حفظ میشود به طور کلی مدار ماهوارهها بیضی است که مرکز زمین در یکی از کانونهای آن قرار دارد. شکل، اندازه، سمت و زاویه صفحه مدار بستگی به سرعت ماهواره و شرایط پرتاب دارد.
ماهواره باید از زمین به مدار مورد نظر حمل شده و در آنجا رها گردد. شیوه نصب ماهواره در سه مرحله انجام میشود: ۱- ماهواره به وسیله یک راکت نیرومند بالابرنده، در یک مدار دایره ای رها میشود (به طور معمول راکت پس از رها کردن ماهواره در مدار مربوط، به سمت زمین باز می گردد و اغلب در برخورد با جو می سوزد). ۲- با کمک موتورهای کوچک ماهواره، مدار آن به بیضی تبدیل میشود تا ارتفاع افزایش یابد. ۳- با روشن شدن موتور اوجگیری، ماهواره در یک مدار دایره ای با شرایط از پیش تعیین شده قرار می گیرد. شکلهای ۱ و ۲ مراحل گوناگون پرتاب یک ماهواره اینتلست به مدار ثابت زمین را نشان میدهند.
شکلهای ۳و ۴ بخشهای اصلی دو ماهواره تایروس- اِن واسپات را نشان می دهند. هنگامی که یک ماهواره در مدار قرار گرفت، به دلیل نبود نسبی هوا، تقریباً هیچ مانعی برای جلوگیری از حرکت ماهواره وجود ندارد بنابراین سرعت، تقریباً ثابت می ماند. چون سرعت ثابت است پس ارتفاع ماهواره از زمین نیز ثابت باقی می ماند. به طور معمول ماهواره سه بخش اصلی دارد: ۱- صفحه خورشیدی به منظور تولید انرژی الکتریکی برای مصرف سیستمهای داخلی ماهواره ۲- سیستمهای داخلی (الکترونیکی، مخابراتی، اپتیکی و…) به منظور انجام ماموریت، ۳- سیستم هدایت و کنترل ماهواره، شامل موتورهای راکتی، مخازن سوخت و مکانیزم کنترل مسیر
ماهواره : از کجا تا کجا
تاریخ ماهوارهها را به مقاله آرتور. سی. کلارک ـ علمینویس مشهور ـ نسبت میدهند که در مقالهای در اکتبر ۱۹۴۵ اظهار داشت که با سه ماهواره واقع در فاصله ۰۰۰,۳۶ کیلومتری زمین میتوان تمام سطح زمین را تحت پوشش امواج آن قرار داد. البته، پیش از او دانشمندان آلمان هیتلری پژوهشهای فراوانی را در این خصوص انجام داده بودند و مهاجرت این افراد به امریکا و شوروی سابق به انتقال سریع تجارب و اسناد تحقیقاتی و رشد صنایع ماهوارهای این دو کشور رقیب شد. این دو کشور، با هدف بهرهبرداری نظامی به رقابت با یکدیگر پرداختند و به تدریج، ماهوارههای هواشناسی، مطالعه جو و سطح زمین و دریاها، ناوبری هوایی و دریایی و نظایر آنها را در مدار زمین قرار دادند. نخستین ایده مربوط به استفاده از نقش رسانه ماهواره در زندگی اجتماعی ماهوارههای مخابراتی در اواسط دهه ۱۹۵۰۰ میلادی ابراز شد و از اوایل دهه ۱۹۶۰، به تدریج ماهوارههای مخابراتی نیز در مدار زمین قرار گرفتند. در طول دهههای ۶۰ و ۷۰۰ میلادی، عمدهترین کاربرد ماهوارههای مخابراتی عبارت بودند از انتقال مکالمات تلفنی و تصاویر تلویزیونی از یک ایستگاه زمینی به ایستگاه زمینی دیگر (این ماهوارههای نقطه به نقطه را FSS مینامیدند). نکته مهم در این دههها آن بود که تقریباً تمام فعالیتهای مخابراتی و تلویزیونی ماهوارهای در وزارتخانهها یا سازمانهای دولتی صورت میپذیرفتند و در نتیجه، اعمال حاکمیت و کنترل ملی بر محتوا یا کنترل ایستگاههای ماهوارهای و رسانهای محقق میشد.
در طول این دوران، تولید و ارسال ماهوارهها به مدار زمین صنعت پرهزینه اما سودآوری بود و در نتیجه، رقابت شدید بین کشورها و صنایع بزرگ جهانی و نیز رقابت با فنآوریهای توزیعی دیگر (به ویژه کابل نوری) باعث رشد سریع فنآوری ماهوارهای شد. این فنآوریها، در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی، کوشیدند تا ظرفیت انتقال محتوا و قدرت پخش خود را افزایش دهند و از محدوده فرکانس وسیعتری که قبلاً بدون استفاده بود، بهره گیرند. همچنین، تلاش برای افزایش کارایی ماهوارهها باعث توجه جدی سرمایهگذاران به قابلیتهای حاصل از قراردادن ماهوارهها در مدارهای پایینتر شد و در نتیجه، چندین برنامه وسیع جهانی برای استفاده از ماهوارههای پایین مدار (Low Earth Orbit = LEO) و میانهمدار (Medium Earth Orbit = MEO) در سالهای اخیر راهاندازی گردیدهاند یا در سالهای آتی به بهرهبرداری خواهند رسید. نخسـتین مـاهواره مخابراتی کـه در مدار همزمان زمین (GES) قرارگرفت ماهواره آنیک ۱- آ (Anik A-1) کانادا در سال ۱۹۷۲ بود که توسط اتحادیه رادیو ـ تلویزیون این کشور (CBC) در مدار زمین قرار گرفت و از آن برای اتصال ایستگاههای FSS و نه پخش مستقیم برای گیرندگان استفاده میشد. اولین ماهواره پخش مستقیم برای گیرندگان در سال ۱۹۷۶ به نام هرمس (Hermes) در همین کشور به کار گرفته شد. نخستین ماهواره پخش مستقیم تلویزیونی (DBS) آسیا در سال ۱۹۸۴ در کشور ژاپن با نام یوری ۲ـ آ(Yuri-2A) به فضا پرتاب شد که سرریز امواج آن به جزایر کشورهای همسایه مسألهساز شد. اما تبدیل شدن پخش مستقیم ماهوارهای به یک مسأله مهم جهانی با پرتاب ماهواره ASTRA در دسامبر ۱۹۸۸ و آغاز فعالیت آن در فوریه ۱۹۸۹ مصادف شد. در قاره آسیا، این پدیده با پرتاب ماهواره آسیاست (Asia Sat 1) در آوریل ۱۹۹۰ و شروع پخش مستقیم تلویزیونی توسط شرکت هنگکنگی استارتی وی (STAR TV) ، از طریق آن ماهواره در اکتبر ۱۹۹۱، به طور جدی طرح شد. دریافت کانالهای تلویزیونی این ماهواره در مناطق حاشیهای (مثلاً در ایران) تنها با بشقابهایی به قطر سه متر عملی بود. اما، با تقویت امواج، در سال ۱۹۹۳، بشقابهای به قطر ۸/۱ متر تصویر واضحی را دریافت میکردند. افزایش قدرت پخش ماهوارهها به کاهش فزاینده اندازه و قطر بشقابها منجر شد و همزمان نیز قیمت دستگاههای رسیور (به دلیل تولید انبوه) کاهش یافت. نتیجه این تغییرات بالا ماهواره در کشورهای آسیایی رفتن مطلوبیت ماهواره برای مصرفکنندگان در کل دنیا و از جمله ایران بود.
ارتباطات تلفن آسیا
در هر حال، امروزه فشار ناشی از تقاضا برای خدمات متنوع و بهتر ماهوارهای (نظیر ارائه اینترنت با کیفیت باند وسیع، ارتباطات صوتی و تصویری بین فردی و پخش رادیو ـ تلویزیونی) و گسترش روزافزون بازار و در نتیجه، سودآوری قابل توجه، صنایع ماهوارهای را به سرمایهگذاری و توجه جدی در امر تحقیق و توسعه رهنمون شده است. در نتیجه، علیرغم شکست برخی از برنامههای ماهوارهای در واپسین سالهای قرن بیستم، بسیاری از متخصصان و دانشمندان بر این باورند که ماهوارههای ارتباطی و مخابراتی در آینده شاهد نوآوریهای جدید خواهد بود و از این رو نقش و حضور گستردهتری در عرصه ارتباطات فردی و جمعی جهانی خواهند داشت. سرعت رشد فنآوری ماهوارهای به حدی است که سیاستگذاری ملی و بینالمللی، بر پایه نظر برخی از متخصصان، مانع اصلی به کار گیری قابلیتهای فنی فعلی است. به عبارت دیگر، حتی در حال حاضر، امکانات فنی ماهوارهها بسیار بیشتر از میزان عملیشدن کنونی آن است و علت اصلی توقف نسبی برنامههای نوین را باید در ممنوعیتها و محدودیتهای ناشی از سیاستهای در مورد ماهواره ها ملی و بینالمللی جستجو کرد تا در امکانات فنی و سرمایه در دسترس.
در هر حال، پخش مستقیم برنامههای تلویزیونی از طریق ماهوارهها در طول ده سال گذشته به عنوان یک مساله جهانی مورد توجه کشورهای مختلف قرار گرفته است و در این میان، کشورهای دارای حساسیتها و ملاحظات فرهنگی (به ویژه از منظر ارزشهای سنتی، ملی و یا مذهبی) و سیاسی توجه بیشتری را به آن مبذول داشتهاند. پیامدهای فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی مورد انتظار طیف وسیعی از سیاستها را در کشورهای آسیایی (به ویژه کشورهای اسلامی) به وجود آورد. این سیاستها از پذیرش مطلق تا طرد کامل را شامل میشدند. یک تحقیق در سال ۱۳۷۳، کشورهای آسیایی را براساس سیاستهای ماهوارهای آنها به شش گروه تقسیم کرد:
۱٫ کشورهایی که ماهواره را مجاز دانستند و حتی تسهیلاتی را برای مردم فراهم کردند؛ مانند سنگاپور، هنگکنگ، اسرائیل و کویت.
۲٫ کشورهایی که مانع حقوقی به وجود نیاوردند اما، همزمان با وضع مالیات و عوارض برای نصب بشقابهای ماهوارهای، به اقدامهای رقابتی نیز دست زدند؛ مانند پاکستان.
۳٫ کشورهایی که ماهواره را مجاز دانستند اما به جستجو و اعمال برنامههای رقابتی دست زدند؛ مانند هند، اندونزی، کره جنوبی و سریلانکا.
۴٫ کشورهایی که ممنوعیتهای قانونی ایجاد کردند اما به راهحلهای رقابتی نیز دست زدند؛ مانند عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و مالزی.
۵٫ کشورهایی که با پشتوانه امکانات غنی نرمافزاری و سختافزاری خود ممنوعیتهای قانونی ایجاد کردند؛ مانند ژاپن.
۶٫ کشورهایی که تا زمان تحقیق هنوز تصمیم رسمی و قانونی مشخصی را اعلام نکرده بودند و در نتیجه، اقدام اساسی برای رقابت نیز نداشتند.
تحقیقات نشان میدهند که سیاست ماهوارهای کشورهای آسیایی غالباً در یک مدت بسیار کوتاه بین ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ (۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵) دستخوش تغییرات بسیاری شد. این تغییرات معمولاً حاکی از حرکت سیاستی از دو سوی افراطی طیف پذیرش مطلق/طرد کامل به سوی نقاط بینابینی بود. در طول این سالها، بسیاری از کشورهایی که ماهوارهها را ممنوع دانسته بودند به جستجوی راههای مناسب برای ارائه برنامههای جذاب تلویزیونی (داخلی یا خارجی) به شهروندان خود از طریق راهاندازی شبکههای تلویزیونی زمینی یا ماهوارهای پرداختند. کشورهایی نیز که ماهواره را (به طور مطلق یا با وضع مالیات و عوارض) آزاد دانسته بودند به تدریج وارد رقابت شدند و با هدف اقتصادی یا فرهنگی و سیاسی به جذب وقت شهروندان خویش و در نتیجه، دور کردن آنها از کانالها و شرکتهای رقیب دست زدند. به عبارت دیگر، سیاست ماهوارهای مبتنی بر «آزادی قانونی» یا «ممنوعیت قانونی» در تقسیم بندی انواع ماهوارها اغلب کشورهای پیشرفته و در حال توسعه (و در سطح آسیا و حتی کشورهای اسلامی) به چشم یک سیاست کامل و مطلق نگریسته نشده و تلاش برای جذب وقت و توجه مردم کشور به شیوههای مختلف انجام گرفته است.
در حال حاضر، کشورهایی نظیر ترکیه، اندونزی، مالزی، پاکستان، هند، سریلانکا، ژاپن، چین و اغلب کشورهای عرب زبان به بهرهگیری از سیستمهای مختلف (برحسب منبع تأمین محتوا، میزان اعمال تغییر در محتوا، مالکیت و مدیریت سازمانهای مربوطه، پخش زمینی یا ماهوارهای و …) از کانالهای ماهوارهای موجود برای تأمین خواستهها و نیازهای مخاطبان داخلی خود بهره میگیرند. برخی از کشورها نیز هدف فوق را با اجرای برنامههای مشترک پیگیری میکنند. مثلاً در کشورهای عرب زبان چند شرکت بینالدولی یا خصوصی (نظیر عربست، شبکه الجزیره، MBC، ANN و …) وظیفه تهیه برنامهها از منابع داخلی یا جهانی برای پخش ماهوارهای به کشورهای تحت پوشش خود را به عهده گرفتهاند. با این توضیح کلی، بهتر است به بررسی وضعیت بهرهوری از فنآوری ماهوارهای در چند کشور آسیایی بپردازیم و سپس، درسهای احتمالی حاصل از تجارب این کشورها برای ایران را به بحث بگذاریم.
وضعیت فعلی ماهواره در کشورهای آسیایی
همانگونه که پیشتر ذکر شد، اغلب کشورها از اواسط دهه ۱۳۷۰ برنامههایی را برای بهرهوری ملی از ماهواره به اجرا گذاشتهاند ـ خواه این کشورها دریافت سایر کانالها را ممنوع کرده یا به انتخاب شهروندان واگذار کرده باشند. اما بهتر است در ابتدا انواع بهرهوری از ماهواره را مشخص کنیم. در دهه اول میتوان سه نوع بهرهوری ملی از ماهواره را نشان داد. الف) استفاده از ماهواره برای پخش مستقیم برنامههای کانالهای تلویزیونی ملی به درون کشور. این اقدام برای فایق آمدن بر موانع طبیعی گسترش پوشش شبکههای تلویزیونی ملی به نقاط دوردست و کمجمعیت یا بالا بردن کیفیت دریافت برنامهها توسط بسیاری از کشورها (نظیر هند و استرالیا صورت گرفته است؛ ب) استفاده از ماهواره برای پخش مستقیم برنامههای کانالهای تلویزیونی ملی یا کانالهای جدیدالتأسیس و پخش برای سایر کشورها. معمولاً پخش ماهوارهای تلویزیونی برای سایر کشورها به منظور حضور جهانی فرهنگ کشور مبدأ، اطلاعرسانی جهانی و تأثیر بر افکار عمومی کشورهای مقصد یا به ویژه با هدف ارائه برنامههای تلویزیونی به جمعیتهای مهاجر به کشورهای دیگر انجام میگیرد. پخش ماهوارهای شبکه خبر، شبکههای جامجم و شبکههای سحر ایران به منطقه خاورمیانه، اروپا و امریکا را میتوان در این طبقه جای داد. امروزه، تعداد بسیار زیادی از کانالهای در دسترس را همین نوع کانالهای تلویزیونی تشکیل میدهند
بررسی تفاوت رشد اجتماعی افراد فاقد مادر و پدر
مقدمه
آگاهی از وجود تفاوتهای فردی بین انسانها چه کودکان، چه بزرگسالان به اندازه خلقت انسان قدمت دارد. زیرا انسانهای اولیه زمانی که در غارها یا جنگلهای زندگی می کردند، از متفاوت بودن یکدیگر آگاه بودند.
اگر تاریخ را ورق بزنیم در هیچ دورهای نخواهیم دید رشد اجتماعی در کودکان بی سرپرست که انسانها خواه به صورت رسمی و خواه بصورت غیررسمی، اعضا و جامعه خود را گروه بندی کنند و برای هر گروه ویژگی های خاصی را قائل شوند. حتی وقتی ادبیات کهن و غنی سرزمین خود را مرور می کنیم، آنها هر کاری را به کسی نمی دادند و از همه کس نیز انتظارات یکسانی نداشتند. (گنجی، ۱۳۶۹)
در عمل روان شناسی نیز اصل تفاوتهای فردی بعنوان یک اصل مهم، لازم و ارزش حیاتی دارد. البته هرچند تفاوتهای فردی در دوران گذشته مورد توجه بوده ولی تاریخ مطالعه علمی تفاوتهای فردی بسیار کوتاه است.(ساعتچی، ۱۳۶۳)
درمطالعه علمی تفاوتهای فردی مطالعه تفاوت رشد اجتماعی افراد فاقد مادر و فاقد پدر دربارهی کودکان جایگاه ویژهای دارد، با کودکان عادی متفاوت هستند.
به زبان ساده تر چنین کودکانی دارای مسائل و برخوردار از استعدادهای ویژهای می باشند که در نحوه تفکر، دیدن، شنیدن، صحبت کردن، اجتماعی شدن و یا حرکات او تأثیر می گذارد (هالاهان، کافمن، ترجمه جوادیان، ۱۳۷۲)
بیان مسأله
آنچه که مسلم است کودکانی که فاقد پدر و مادر می باشند، به دلیل وجود این کمبود، خود را تا حدودی جدا از این دنیا می پندارند و خود را متعلق به دنیایی می دانند که ساخته و پرداخته دیگران است.
احساس حقارت، ضعف و سرافکندگی و اتکا به دیگران، جانشین روح سازنده، اراده قوی و اعتماد به نفس در آنها شده و موجبات تمایل آنان به دوری از افراد جامعه شده است. آنچه که مشهود است تأثیر این کمبود بر تواناییهای ادراکی کودکان است، پژوهش حاضر با این مسئله مواجه است که داشتن یکی از والدین و نوع جذبیت آن تا چه حد بر قابلیتهای اجتماعی افراد مؤثر واقع می شود.
ضرورت و هدف پژوهش
پژوهش حاضر از دو دیدگاه علمی و نظری حائز اهمیت است:
تفاوتهای فردی در افراد فاقد والدین
از دیدگاه نظری اهمیت پژوهش بر شناخت بیشتر ویژگی های شخصیتی کودکانی است که با یکی از والدین خود زندگی می کنند مبتنی است. اما از دیدگاه عملی که بیشتر از نظر پژوهشگران حائز اهمیت است، این است که با شناخت بیشتربررسی تفاوت رشد اجتماعی افراد ویژگی های این کودکان در زمینه های اجتماعی و شخصیتی می توان راهبردهای مفید و صحیحی را در امر آموزش و توجه به محدودیتهای آنان ارائه نمود.
پژوهشگر به دنبال یک هدف عمده می باشد. با توجه به این که هر کمبود و ناتوانی در یک فرد، محدودیتها و ویژگی های رفتاری روانی خاص را در او ایجاد می نماید، تاثیر پدر و مادر در رشد فرزندان این پژوهش بر آن است که دریابد وجود و یا عدم حضور پدر و یا مادر تا چه حد در میزان ارتباطات اجتماعی افراد تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر هدف بررسی تأثیر عدم حضور مداوم یکی از والدین بر میزان قابلیت های اجتماعی کودکان آنهاست.
فرضیه پژوهش:
بین رشد اجتماعی افرادی که فاقد مادر هستند و افرادی که فاقد پدر هستند تفاوت وجود دارد.
سؤال پژوهش:
آیا بین رشد اجتماعی افرادی که فاقد پدر هستند با افرادی که فاقد مادرهستند تفاوت معناداری وجود دارد؟
تعریف عملیاتی متغیرها
در پژوهش حاضر، متغیرهایی ذیل، مدنظر پژوهشگر بوده است.
رشد اجتماعی: منظور میزان رشد و بلوغ تواناییهای اجتماعی فرد است که با استفاده از مقیاس رشد اجتماعی = اندازه گیری می شود.
کودک فاقد مادر: منظور آن دسته از کودکانی هستند که ویژگی های شخصیتی کودکان بد سرپرست به دلایل متفاوتی بدون مادر مانده و تنها با پدر خود یا دیگران زندگی می کنند.
کودک فاقد پدر: منظور آن دسته از کودکانی هستند که به دلایل متفاوتی بدون پدر مانده و تنها با مارد خود یا دیگران زندگی می کنند.
فهرست مطالب
مقدمه ۵
بیان مسأله ۷
خودآگاهی و رشد هیجانی و اجتماعی اولیه ۷
طبقه بندی خود ۸
پیدایی خویشتن داری ۹
ضرورت و هدف پژوهش ۱۰
فرضیه پژوهش ۱۰
سؤال پژوهش ۱۱
تعریف عملیاتی متغیرها ۱۱
الف) رشد اجتماعی ۱۳
رشد اجتماعی در دورانهای مختلف ۱۵
رشد اجتماعی در دوره پیش دبستانی ۲۱
رشد اجتماعی کودک در دوره دبستان ۲۶
رشد اجتماعی در دوره نوجوانی ۳۲
الف – انس و الفت ۳۵
ب) نفرت ۳۷
عوامل مؤثر در رشد اجتماعی ۴۳
ب) رشد کودک ۴۸
نظریه یادگیری اجتماعی ۵۱
دیدگاههای نظری پیرامون رشد ۵۲
دیدگاههای رفتاری ۵۳
دیدگاههای نخستین ۵۳
رشد روانی ۵۴
رسش (پختگی) ۵۶
مراحل رشد ذهنی از دیدگاه پیاژه ۵۹
شخصیت و رشد اجتماعی ۶۱
رفتار اجتماعی اولیه ۶۲
وابستگی ۶۳
جامعه آماری ۶۵
نوع پژوهش ۶۶
نمونه و روش نمونه گیری ۶۶
ابزار اندازه گیری ۶۷
روش جمع آوری اطلاعات ۷۰
روش آماری ۷۰
آمار توصیفی ۷۲
آمار استنباطی ۷۳
خلاصه پژوهش ۷۴
پیشنهادهای پژوهش ۷۷
فهرست منابع ۷۸